اختلال شخصیت مرزی

• اختلال شخصیت مرزی اختلال شخصیت مرزی یا (Borderline personality disorder (BPD))، یک بیماری روانی است که با تغییرات شدید خلقی و تغییر در تصویر و رفتار فرد همراه است و جزء شایع‌ترین اختلال شخصیتی محسوب می‌شود. افرادی که به اختلال شخصیت مرزی مبتلا هستند، شخصیتی حساس و شکننده‌ای داشته و درواقع رفتارهای تکانشی، پرخطر و ناپایداری دارند و اضطراب، افسردگی و عصبانیت را تجربه می‌کنند که بین چند ساعت تا چند روز ادامه دارد. هم چنین این افراد وقتی تنها هستند به حضور دیگران نیاز شدیدی پیدا می‌کنند و وقتی با دیگران هستند در برقراری ارتباط با آن‌ها دچار مشکل می‌شوند. شخصیت این افراد بین تنهایی و بودن با دیگران در حال نوسان است و در روابط بین فردی، عواطف و هویت خود، بی ثباتی وجود دارد. بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در مرز روان نژندی و روان‌پریشی قرار دارند و مشخصه آن‌ها ناپایداری حالت عاطفی، خلق پریشان، ترس شدید از رها شدن، روابط پر تنش و ناپایدار و خودانگاره آن‌هاست. این اختلال را به نام‌های شخصیت‌انگاری (as-if personality)، اسکیزوفرنی شبه‌نوروتیک و اختلال منش سایکوتیک نیز خوانده‌اند. در ICD-10 نیز اختلال شخصیت دارای بی‌ثباتی هیجانی نامیده شده‌است. شخصیت مرزی الگوی فراگیر بی‌ثباتی در روابط بین‌فردی، خودانگاره و عواطف، به همراه تکانشگری، رفتارهای خودکشی، آسیب زدن به بدن و برش (معمولا سطحی در ساعد و مچ دست)، احساس‌های مزمن پوچی و اندیشه‌پردازی پارانویایی گذرا و مرتبط با تنیدگی است که در اوایل بزرگسالی (حدود2/3 درصد بیماران نوجوانان هستند) آغاز شده و در زمینه‌های گوناگون خود را نشان می‌دهد. • همه‌گیرشناسی تاکنون هیچ مطالعه‌ای میزان قطعی شیوع این اختلال را نشان نداده است. اما به نظر می‌رسد در یک تا دو درصد از جمعیت وجود داشته باشد و در زن‌ها نیز دو برابر مردها شایع است. شیوع اختلال افسردگی اساسی، اختلالات مربوط به مصرف الکل، و سوء مصرف مواد، در بستگان درجه اول افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، بیشتر از جمعیت عمومی است. به گزارشDSM-5، نرخ شیوع اختلال شخصیت مرزی در جامعه حدود 6/1 درصد تخمین زده می‌شود اما ممکن است تا 6/5 درصد افزایش یابد. نرخ شیوع این اختلال در خدمات بهداشتی و درمانی اولیه حدود ۶٪، افرادی که به کلینیک‌های بهداشت روانِ سرپایی مراجعه می‌کنند حدود ۱۰٪، و بیمارانی که در بیمارستان‌های روانی بستری می‌شوند حدود ۲۰٪ است. شیوع اختلال شخصیت مرزی در گروه‌های سنی مسن تر ممکن است کاهش یابد. • علائم اختلال شخصیت مرزی 1- ترس از رها شدن: افراد مبتلا به BPD اغلب از رها شدن یا تنها ماندن وحشت دارند. حتی مساله‌ بی اهمیتی مانند دیر رسیدن یکی از عزیزان و یا رفتن عزیزی به مسافرت، ممکن است ترس شدید در این اشخاص ایجاد کند. این مساله می‌تواند منجر به تلاش‌های دیوانه وار برای نزدیک نگه داشتن اطرافیان در این فرد شود. او ممکن است التماس کند، طرف مقابل را دنبال کند، دعوا کند، کارهای شخص مورد علاقه خود را پیگیری کند و یا حتی به طور فیزیکی مانع از رفتن او شود. 2- روابط ناپایدار: افراد مبتلا به BPD تمایل دارند روابطی آتشین و کوتاه مدت داشته باشند. این افراد ممکن است به سرعت عاشق شوند، با این باور که هر فرد جدید که وارد زندگی‌اش می‌شود همان عشق گمشده اوست و البته بعد به سرعت ناامید می‌شود. روابط او بدون داشتن هیچ حد وسطی یا عالی هستند و یا وحشتناک به نظر می‌رسند. عزیزان، دوستان یا اعضای خانواده چنین فردی به خاطر تغییرات سریع نظرات او نسبت به آن‌ها (از ایده آل به بی ارزش و سپس به عصبانیت و حتی نفرت) دچار آسیب عاطفی می‌شوند. 3- تصویر شخصی نامشخص یا ناپایدار: فرد مبتلا بهBPD ، احساسش نسبت به خودش معمولاً ناپایدار است. ممکن است گاهی احساس خوبی نسبت به خود داشته باشد، اما در مواقعی دیگر از خود متنفر شود. این اشخاص احتمالاً تصویر روشنی در مورد اینکه کی هستند و آنچه در زندگی می خواهند؛ ندارند. در نتیجه، ممکن است مرتباً شغل، دوستان، شریک عاطفی، دین، ارزشها، اهداف یا حتی هویت جنسی خود را تغییر دهند. 4- رفتارهای تکانشی و خود تخریبگر: شخص مبتلا به BPD ممکن است رفتارهای پرخطر از خود بروز دهد، به خصوص زمانی‌که ناراحت است. فرد بیمار ممکن است به طرز ناگهانی هزینه‌هایی بکند که توانایی مالی باز پرداخت آن را ندارد، ممکن است زیاد غذا بخورد، بی پروا رانندگی کند، از مغازه دزدی کند، رابطه جنسی پرخطر داشته باشد یا در مصرف مواد مخدر یا الکل زیاده روی کند. این رفتار‌های پرخطر ممکن است به او کمک کند تا در لحظه احساس بهتری داشته باشد، اما در طولانی مدت به او و اطرافیانش آسیب می رساند. 5- خودآزاری: خودکشی و خود زنی عمدی در افراد مبتلا به BPD شایع است. رفتارهای خود آسیبی شامل فکر کردن در مورد خودکشی، انجام کارهای آسیب زننده یا واقعا اقدام به خودکشی است. خود آزاری شامل همه تلاش‌های دیگر برای آسیب رساندن به خود بدون قصد خودکشی است. اشکال رایج خود آزاری شامل بریدن و سوزاندن اعضای بدن می‌شود. 6- نوسانات شدید عاطفی: نوسانات احساسات و حالات ناپایدارعاطفی در BPD شایع است. فرد مبتلا ممکن است یک لحظه احساس خوشبختی کند و لحظه دیگر کاملا ناامید باشد. چیزهای کوچکی که دیگران به سادگی از آن می‌گذرند، می‌تواند فرد را به یک بحران احساسی دچار کند. با اینکه این نوسانات خلقی شدید است، اما اکثر مواقع زودگذرند (برخلاف نوسانات عاطفی افسردگی یا اختلال دو قطبی)، و معمولاً فقط چند دقیقه یا چند ساعت طول می‌کشد. 7- احساس پوچی مداوم: افراد مبتلا به BPD غالباً در مورد احساس پوچی صحبت می‌کنند، گویی که در آن‌ها خلاءیی وجود دارد. چنین افرادی ممکن است در نهایت احساس کنند که انگار “هیچ” اند یا “هیچ کس” نیستند. این احساس ناخوشایند است، بنابراین ممکن است شخص بیمار سعی کند خلاء درونی خود را با چیزهایی مانند مواد، غذا یا رابطه جنسی، پر کند. اما هیچ چیز به چنین فردی واقعاً احساس رضایت نخواهد داد. 8- عصبانیت و از کوره دررفتن: شخص مبتلا به BPD ممکن است با عصبانیت شدید و تغییر خلق برهه‌ای روبرو شود. ممکن است فرد به یکباره فریاد بزند، اشیا را پرتاب کند، یا کاملاً خشمگین شود. لازم به ذکر است که این عصبانیت همیشه نسبت به دیگران نیست. فرد بیمار ممکن است خیلی وقت‌ها را صرف احساس عصبانیت از خود کند. 9- احساس تردید یا عدم ارتباط با واقعیت: افراد مبتلا به BPD اغلب با پارانویا یا احساس شک و تردید در مورد انگیزه های دیگران دست و پنجه نرم می کنند. در شرایط استرس زا، حتی ممکن است ارتباط خود را با واقعیت از دست بدهند ( تجربه‌ای که به عنوان تجزیه شناخته می شود). ممکن است احساس کنند درون مه هستند، یا از خود فاصله گرفته و یا انگار بیرون از بدن خود هستند. • تشخیص طبق DSM-IV-TR اگر بیماری از اوایل بزرگسالی (یا اواخر نوجوانی، در موارد نادر اوایل نوجوانی) لااقل پنج عدد از ملاک‌هایی را داشته باشد که در جدول فهرست شده‌است، می‌توان تشخیص اختلال شخصیت مرزی را در موردش مطرح کرد. از بررسی‌های زیستی هم می‌توان برای تشخیص کمک گرفت، چنان‌که در برخی از بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، دوره نهفتگی REM کوتاه شده، تداوم خواب مختل است، و نتایج غیرطبیعی در تست فرونشانی دگزامتازون و همچنین آزمون تحریک با هورمون آزاد کننده تیروتروپین دیده می‌شود. اما این تغییرات در برخی از بیماران دچار اختلالات افسردگی هم دیده می‌شود. علائم این بیماری در نوجوانان تفاوت بارزی با رفتارهای دوران بلوغ دارد، ولی با این حال تشخیص ان در نوجوانی سخت‌تر است. به طور کلی این اختلال عموما به تنهایی رخ نمی‌دهد و با بیماری‌هایی نظیر اختلالات خواب، غذایی، جنسی، رفتاری و غیره رخ می‌دهد. • ملاک‌های تشخیصی DSM-IV-TR در مورد اختلال شخصیت مرزی بی‌ثباتی در روابط بین فردی، خودانگاره و حالت عاطفی و نیز آشکارا تکانشی بودن، به صورت الگویی نافذ و فراگیر که از اوایل بزرگسالی شروع شده باشد و در زمینه‌های مختلف به چشم آید، که علامتش وجود حداقل پنج عدد از موارد زیر است: 1- انجام تلاش‌های مضطربانه توأم با سراسیمگی برای اجتناب از ترک شدن واقعی یا تصوری. نکته: شامل رفتارهایی نظیر خودکشی یا خودزنی نمی‌شود، این‌ها را جزء ملاک ۵ باید برشمرد. 2- بی‌ثبات و شدید بودن روابط فردی به صورت الگویی که مشخصه‌اش تناوب میان دو قطب افراطی است: آرمانی‌نمایی و بی‌ارزش‌نمایی. 3- اختلال و اشکال در هویت؛ بی‌ثبات بودن واضح و دائم خودانگاره یا احساس فرد در مورد خودش. 4- تکانشی بودن لااقل در دو حوزه از حوزه‌هایی که بالقوه به فرد صدمه می‌زنند. (مثلاً خرج کردن پول، روابط جنسی، سوء مصرف مواد، بی‌ملاحظه رانندگی کردن، شکم بارگی). نکته: این مورد شامل رفتارهایی نظیر خودکشی یا خودزنی نمی‌شود). 5- رفتار، ژست، یا تهدید به خودکشی به صورت مکرر، یا خود زنی‌های مکرر. 6- بی‌ثباتی در حالت عاطفی به صورت واکنش‌پذیری آشکار خلق (مثل ملال، تحریک‌پذیری، یا اضطراب شدید و حمله‌ای [اپیزودیک] که چند ساعتی طول بکشد و خیلی به ندرت هم بیش از چند روزی). 7- احساس پوچی مزمن. 8- نامتناسب و شدید بودن خشم یا دشواری در تسلط بر خشم (مثلاً تندخو شدن‌های پیاپی، خشمگین بودن دائمی، نزاع کردن‌های مکرر). 9- بروز افکار بدگمانانه (پارانوئید) یا علایم شدید تجزیه‌ای به صورت گذرا و در مواقع فشار روانی (استرس). • اختلالاتی که می‌تواند همزمان با BPD رخ دهد افراد به مبتلا به اختلال شخصیت مرزی به احتمال زیاد به اختلالات دیگری نیز مبتلا هستند. برخی از اختلالات رایج مشترک شامل موارد زیر است:  افسردگی یا اختلال دو قطبی  سوء مصرف مواد  اختلالات مربوط به خوردن  اختلالات اضطرابی زمانی که BPD با موفقیت درمان شود سایر اختلالات نیز غالباً بهبود می‌یابند. اما عکس این همیشه درست نیست. • خصایص بالینی بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی تقریباً همیشه به نظر می‌رسد که در بحران به سر می‌برند. چرخش‌های سریع خلق در این‌ها شایع است: یک لحظه ممکن است نزاع‌طلب باشند، لحظه بعد افسرده و لحظه‌ای دیگر شاکی از این که هیچ احساسی ندارند. این‌گونه بیماران ممکن است حملات روان‌پریشی با عمر کوتاه داشته باشند که اصطلاحاً حملات میکرو سایکوتیک خوانده می‌شود، اما حملات شدید و تمام‌عیار روان‌پریشی در این‌ها دیده نمی‌شود. • حملات روان‌پریشی گاهی ممکن است حملات روان‌پریشی به شکل اختلال در واقعیت سنجی، توهم و هذیان به شکل کوتاه مدت داشته باشند که به عنوان حملات میکرو سایکوتیک نامیده می‌شود، ولی حملات شدید و تمام‌عیار روان‌پریشی مانند اختلال هذیانی یا اسکیزوفرنی در این افراد دیده نمی‌شود؛ در واقع علایم روان‌پریشی که بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی پیدا می‌کنند، تقریباً همیشه محدود، گذرا و جزئی است. رفتار و کردار این بیماران بسیار غیرقابل پیش‌بینی است و به همین علت تقریباً هیچ وقت به کارایی و توانمندی کامل که در توانشان هست، دست نمی‌یابند. زندگی آنها پر از درد و رنج است این مطلب در خود زنی‌های تکراری آنها مشهود است. این بیماران برای جلب کمک و توجه از دیگران، ابراز خشم می‌کنند یا برای کرخت کردن خود در برابر حالت عاطفی فلج‌کننده‌ای که دارند، ممکن است رگ دست خود را بزنند یا به انواعی دیگری از خودزنی اقدام کنند. بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی چون احساس وابستگی و خصومت را هم‌زمان دارند، روابط بین فردیشان آشفته و به هم ریخته‌است. ممکن است به کسی که احساس نزدیکی با او می‌کنند، وابسته شوند و از طرف دیگر نسبت به دوستان صمیمی خود هم اگر احساس سرخوردگی پیدا کنند، خشمی بسیار زیاد ابراز می‌کنند. بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی نمی‌توانند تنهایی را تحمل کنند و برای تشفی خود حتی به نحوی دیوانه‌وار به جستجوی ایجاد رابطه بر می‌آیند، ولو این رابطه برای خودشان ارضا کننده نباشد. آن‌ها برای رفع تنهایی خود حتی اگر دیری هم نپاییده باشد، با غریبه‌ها دوست می‌شوند یا به بی‌بندوباری می‌افتند. آن‌ها اغلب از احساس مزمن پوچی و بی‌حوصلگی و فقدان احساس هویتی یکدست (ابهام در هویت) شاکی‌اند، و وقتی تحت فشار قرار می‌گیرند، از این شکایت می‌کنند که اکثر اوقات علیرغم ابراز شدید حالات عاطفی دیگر بسیار افسرده‌اند. اتو کرنبرگ، سازوکاری دفاعی به نام همانندسازی فرافکنانه را وصف کرده‌است که بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی به کار می‌برند. در این سازوکار دفاعی بدوی، فرد جنبه‌های غیرقابل تحمل خود را به فردی دیگر فرافکنی می‌کند و به این ترتیب او را وادار به ایفای نقش می‌کند که به او فرافکنی شده‌است، در نتیجه هر دو به شکلی واحد عمل می‌کنند. درمانگر باید از این روند به خوبی آگاه باشد تا بتواند با این‌گونه بیماران رفتاری خنثی در پیش بگیرد. اکثر درمانگران بر این باورند که بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی در آزمون‌های ساختارمندی مثل مقیاس هوشی وکسلر برای بزرگسالان (WAIS) قدرت استدلال متعارفی از خود نشان می‌دهند و تنها در آزمون‌های ساختار نیافته فرافکنانه‌ای مثل آزمون رورشاخ است که اختلالات مربوط به روند (پردازش) فکر در آن‌ها قابل رویت می‌شود. کارکرد بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی نیز به گونه‌ای است که روابط آن‌ها مختل می‌شود، چون تمام افراد را یا خوب مطلق می‌پندارند یا بد مطلق؛ یعنی افراد به نظر آن‌ها یا حامی آن‌هایند و لذا باید به آن‌ها دل بست، یا منفور و آزارگرند (سادیست) و احساس امنیت آن‌ها را مختل می‌کنند، زیرا همین که ببینند بیمار به آن‌ها وابسته شده، او را ترک می‌کنند و از این رو تهدیدی برای او محسوب می‌شوند. در نتیجه این دونیم‌سازی است که بیمار، افراد خوب را آرمانی می‌بیند و افراد بد را به کلی فاقد ارزش. به همین دلیل است که این بیماران هر زمان از فرد یا گروه متفاوتی حمایت می‌کنند. برخی از بالین‌گران مشخصه‌های اصلی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی را با این مفاهیم ذکر می‌کنند: 1- هراس عام (pan phobia) 2- همه‌چیز هراسی یا اضطراب عام (pan anxiety) 3- دودلی عام (pan ambivalence) 4- رفتار جنسی آشوبناک (chaotic sexuality) • اختلال شخصیت مرزی از نگاه نظریه روانکاوی نظریه روانکاوی جامع‌ترین تبیین‌ها را برای اختلال شخصیت مرزی به دست داده‌است. بنا به این نظریه این‌گونه مردمان جای پایی در دنیای واقعی استوار می‌کنند اما هنگام مواجهه با تعارض، به جای دفاع‌های پیشرفته از دفاع‌های ابتدایی تری از قبیل «انکار» سود می‌جویند. شخصیت‌های مرزی به علت نارسایی در ارتباط با سرپرستان خود در دوران اولیه کودکی، نگرشی نارسا و نابسنده از خویشتن و دیگران دارند. سرپرستان آنان از وابسته بودن کودک به خویش بیشتر خرسند می‌شوند و بنابراین نه تنها او را برای رسیدن به احساس تفرد و استقلال تشویق و ترغیب نمی‌کنند بلکه حتی ممکن است این قبیل تلاش و کوشش کودک را با تنبیه روبرو سازند. به این ترتیب است که این‌گونه مردمان هرگز یاد نمی‌گیرند که نگرش به خود را به صورت تمام و کمال متمایز از نظر دیگران سازند. همین امر موجب حساسیت افراطی آنان به نگرش دیگران درباره خودشان، و امکان وادادن و تسلیم به مردمان دیگر می‌شود. بر این اساس، وقتی احساس کنند دیگران طردشان کرده‌اند، خودشان هم خود را طرد کرده و دست به تنبیه و جرح خویشتن می‌زنند. کسانی که اختلال شخصیت مرزی دارند علاوه بر نارسایی یاد شده، هرگز نتوانسته‌اند جنبه‌های مثبت و منفی خودپنداره‌ی خویش یا برداشت از دیگران را یکپارچه کنند. علت این امر در رفتار سرپرستان آن‌ها در دوران کودکی آنان است که هرگاه کودک وابسته به آنان و تسلیم آنان باشد او را با پاداش مواجه می‌سازند اما تلاش‌های کودک را برای استقلال و جداشدن از سرپرست با خصومت و طرد روبرو می‌کنند. به این ترتیب است که شخصیت‌های مرزی خودشان و دیگران را به صورت «یکپارچه خوب» یا «سراسر بد» می‌بینند و بین این دو در تردید می‌مانند. این فرایند را «دوپارگی» نامیده‌اند. تغییرپذیری و نوسان هیجان‌ها و نگرش به روابط‌شان برخواسته از همین دوپارگی است.. پژوهش‌های دیگری درباره مردمانِ گرفتار این اختلال نشان از پیشینه بهره‌کشی جسمانی و جنسی از آنان در کودکی دارد. این قبیل بهره‌کشی منجر به اختلال‌هایی در تشکیل خودانگاره شخص شده و همین اختلال‌ها به زعم غالب نظریه پردازان، هسته مرکزی در اختلال شخصیت مرزی را می‌سازد. علاوه بر این، وقتی والدین یا سرپرستان کودک گاهی بهره‌کش و گاهی پر از محبت و عطوفت باشند این نوسان، خود می‌تواند موجب بی‌اعتمادی عمیق کودک به دیگران و گرایش به یکپارچه خوب یا سراسر بد دانستن دیگران گردد. • نظریه روابط موضوعی نظریه روابط موضوعی، گونه مهمی از نظریه تحلیل روانی، بر این موضوع تمرکز دارد که کودکان به چه شیوه‌ای تصورات خود را از اشخاصی که برایشان اهمیت دارند، مانند پدر و مادرشان، درونی (یا درون‌فکنی) می‌کنند. به دیگر سخن، موضوع اصلی این است که کودکان چگونه با کسانی که نسبت به آن‌ها دلبستگی‌های عاطفی قوی دارند، همانندسازی می‌کنند. این تصاویر درونی شده (بازنمایی‌های موضوع) قسمتی از من شخص می‌شود و بر نحوه واکنش شخص به دنیا تأثیر می‌گذارد. اما ارزش‌های درون فکنی شده ممکن است با آرزوها و آرمان‌های شخص در بزرگسالی تعارض پیدا کنند. اگرچه اشخاص دچارBPD، منِ ضعیف و شکننده‌ای دارند و به اطمینان بخشی مداوم نیاز دارند، توانایی آزمون واقعیت را حفظ می‌کنند. اما با وجود این‌که با واقعیت در تماس هستند، اغلب درگیر مکانیسمی دفاعی به نام دونیم‌سازی می‌شوند: (یعنی تقسیم کردن چیزها به دو مقوله کاملاً خوب یا کاملاً بد و ناتوانی از تلفیق جنبه‌های مثبت و منفی شخصی دیگر یا خود در یک کل یکپارچه). این گرایش باعث دشواری بیش از اندازه در تنظیم و تعدیل هیجان‌ها می‌شود، زیرا اشخاص دچار BPD دنیا، از جمله خودشان، را به گونه سیاه و سفید می‌بینند. ممکن است درمانگرشان را یک هفته انسانی کامل و بی نقص تصور کنند که می‌تواند آن‌ها را از درد و آشفتگی برهاند، اما هفته بعد اگر درمانگر به دلیلی در دسترس نباشد، ممکن است به شدت عصبانی شوند. • عوامل تشدید کننده نشانه‌های شخصیت مرزی همانطور که گفته شد، این افراد دوران کودکی سختی داشته‌اند و از مراقب‌های اولیه توجه و مراقبت کافی دریافت نکردند. از این رو در روابط و زندگی شخصی و کاری بسیار حساس هستند. اما رفتارهایی علائم این بیماری را تشدید می‌کنند و باعث کاهش کارآمدی آن‌ها می‌شوند: - مصرف مواد مخدر - فقر و مشکلات مالی - عدم برنامه دقیق برای انجام کارها - عدم استفاده از خدمات سلامت روان - برنامه غذایی و خواب نامناسب • تشخیص افتراقی افتراق بیماران مرزی از اسکیزوفرن بر این اساس ممکن است که در بیماران مرزی، حملات روان‌پریشی، اختلال فکر، یا سایر علایم کلاسیک اسکیزوفرنی، هیچ وقت به مدت طولانی وجود ندارد. بیماران دچار اختلال شخصیت اسکیزوتایپی نیز نحوه تفکری بسیار منحصر به فرد، افکاری عجیب، و افکار مکرر انتساب به خود دارند. مشخصه بیماران مبتلا به اختلال شخصیت پارانوئید، وجود شکاکیت مفرط است. بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی عموماً احساس مزمن پوچی و حمله‌های کم دوام روان‌پریشی دارند؛ تکانشی عمل می‌کنند و توقع روابطی غیر متعارف دارند؛ ممکن است خودزنی کنند و دست به خودکشی‌هایی فریبکارانه بزنند. • سیر و پیش آگاهی این اختلال کم و بیش با ثبات است، به‌طوری‌که بیماران در طول زمان تغییر چندانی نمی‌کنند. در مطالعات طولی دیده نشده که به اسکیزوفرنی تبدیل شود، اما میزان بروز حملات افسردگی اساسی در این بیماران زیاد است. این تشخیص معمولاً پیش از چهل سالگی مطرح می‌شود، زیرا در این دوره است که بیمار باید برای شغل، ازدواج و سایر مسائل مهم خود تصمیم بگیرد و به انتخاب دست بزند، ولی نمی‌تواند با این مراحل که در چرخه زندگی به‌طور طبیعی پیش می‌آید، درست برخورد کند. • درمان یکی از بهترین نوع درمان‌ها را می‌توان برنامه‌های ۱۲ قدمی دانست. در رابطه با این بیماری، انجمن ۱۲ قدمی و رایگان «وابستگان گمنام» گزینه مناسبی است که به انجمن «کُدا» (CODA) ، نیز معروف می‌باشد. بهبود یافتن در این انجمن، مانند انجمن‌های ۱۲ قدمی دیگر، بر اساس تجربه بهبودی اعضا می‌باشد: - نباید انتظار داشت که درمان کوتاه مدت باشد. - یک رابطه قوی مبتنی بر کمک و یاری میان بیمار و درمانگر برقرار می‌شود. - مسئولیت‌ها و نقش‌های بیمار و درمانگر به روشنی و وضوح تبیین می‌شوند. - درمانگر فعال و هدایت‌کننده است. نه این که صرفاً شنونده‌ای منفعل باشد. - بیمار و درمانگر به صورت متقابل سلسله مراتبی از اولویت‌ها ارائه می‌دهند. - درمانگر با همدلی به بیمار اعتبار می‌بخشد و نیاز او را به کنترل رفتارش برطرف می‌کند. - به تدریج که شرایط جدید (و از جمله استرس‌های جدید) پدید می‌آیند، انعطاف‌پذیری لازم خواهد بود. - حد سازی، که ترجیحاً از جانب دو طرف مورد توافق قرار گرفته باشد، مورد استفاده قرار می‌گیرد. - به صورت هم‌زمان از رویکردهای فردی و گروهی استفاده می‌شود. 1- روان‌درمانی: روان‌درمانی برای بیمار و درمانگر به یک اندازه دشوار است. این بیماران به راحتی دچار واپس روی می‌شوند، تکانه‌های خود را مورد کنش نمایی قرار می‌دهند و انتقالی پیدا می‌کنند که اعم از مثبت یا منفی، از دو حال خارج نیست: یا متزلزل است یا محکم و لایتغیر، و در هر دو حال روانکاوی این انتقال دشوار است. همانندسازی فرافکنانه هم ممکن است در انتقال متقابل مشکلاتی ایجاد کند، مگر آنکه درمانگر به این نکته واقف باشد که بیمار به‌طور ناخودآگاه دارد کاری می‌کند که درمانگر مجبور شود رفتار خاصی را کنش نمایی کند. دو نیم‌سازی به عنوان سازوکاری دفاعی باعث می‌شود که بیمار نسبت به درمانگر و سایر افراد دور و برش زمانی احساس عشق و محبت، و زمانی دیگر احساس نفرت پیدا کند. رویکردی معطوف به واقعیت مؤثرتر از تفسیر عمیق ناخودآگاه بیمار است. درمانگران از رفتار درمانی هم برای مهار تکانه‌ها و فورانهای خشم بیمار و برای کم کردن حساسیت او به انتقاد و طرد استفاده کرده‌اند. پرورش مهارت‌های اجتماعی به ویژه با استفاده از تماشای مجدد فیلم ویدئویی رفتاری‌های خود، مفید است و باعث می‌شود که بیمار بتواند اثر اعمالش را بر دیگران ببیند و از این طریق، رفتار بین فردی خود را بهتر کند. بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی اگر در محیط‌های بیمارستانی تحت روان‌درمانی فشرده (هم فردی و هم گروهی) قرار بگیرند، نتیجه خوبی حاصل می‌شود. در این محیط‌ها همچنین کارکنان آموزش دیده‌ای که در مکاتب و رشته‌های مختلفی ورزیده‌اند، وجود دارند و با آن‌ها کار می‌کنند و در نتیجه آن‌ها از درمان‌های گوناگونی مانند کاردرمانی، تفریح درمانی و حرفه درمانی سود می‌برند. این برنامه‌ها خاصه زمانی مفید واقع می‌شود که محیط خانه بیمار به دلیل تعارض‌های درون خانوادگی یا فشارهای روانی دیگری مثل بدرفتاری والدین، به توانبخشی بیمار ضرر برساند. در محیط حفاظت شده بیمارستان می‌توان برای بیمار مبتلا به اختلال شخصیت مرزی که بسیار تکانشی است و خودزنی‌های فراوان می‌کند، محدودیت وضع کرد و او را تحت نظر قرار داد. مطلوب آن است که بیمار آن قدر در بیمارستان بماند که بهبود قابل توجهی در وی دیده شود و این در برخی از موارد، تا یک سال هم ممکن است طول بکشد. سپس می‌توان بیمار را مرخص کرد و او را به نظام‌های حمایتی ویژه‌ای مانند بیمارستان‌های روزانه، بیمارستان‌های شبانه، و خانه‌های سر راهی سپرد. شکل خاصی از روان درمانی موسوم به رفتار درمانی جدلی (DBT) برای درمان اختلال شخصیت مرزی به کار رفته‌است، به ویژه برای بیمارانی که رفتارهای شبه خودکشی نظیر خودزنی‌های مکرر دارند. نمونه‌هایی از روان درمانی‌هایی که در درمان اختلال شخصیت مرزی به کار رفته‌است عبارتند از:  رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT): در این روش مهارت‌های مقابله کردن با افکار مربوط به خودزنی و خودکشی، تنظیم احساسات و بهبود روابط، اموزش داده می‌شود.  درمان مبتنی بر ذهنیت (MBT) : در این روش به فرد بیمار آموزش داده می‌شود آنچه را که دیگران ممکن است فکر و احساس کنند بهتر تشخیص دهد.  درمان متمرکز بر انتقال (TFP) : این روش با بررسی آن‌ها از طریق رابطه بین بیمار و درمانگر، به افراد کمک می‌کند احساسات و تعاملات خود را بهتر درک کرده و با آنها کنار بیایند. 2- دارو درمانی: برای مقابله با خصایص شخصیتی معینی که کارکرد کلی بیمار مبتلا به اختلال شخصیت مرزی را به هم می‌زند، دارو درمانی مفید است. داروهای ضد روان‌پریشی برای مهار خشم، خصومت، و حملات گذرای روان‌پریشی به کار می‌رود. داروهای ضد افسردگی، خلق افسرده را که در این بیماران شایع است، بهبود می‌بخشد. مهارکننده‌های مونوآمین اکسیداز (MAOIها) در برخی از بیماران برای میزان کردن رفتار تکانشی آن‌ها مؤثر بوده‌است. بنزودیازپین‌ها به ویژه آلپرازولام برای رفع اضطراب و افسردگی مفید است، لکن در برخی از بیماران با مصرف این دسته از داروها مهارگسیختگی دیده شده‌است. داروهای ضد صرع مانند کاربامازپین ممکن است کارکرد کلی برخی از بیماران را بهتر کند. داروهای سروتونرژیک مانند مهارکننده‌های انتخابی باز جذب سروتونین (SSRIs) نیز در برخی از بیماران مفید بوده‌است. ** گرد آوری و تصحیح: دکتر نسرین دانش (روانپزشک)، الهه قربانپور (کارشناسی ارشد آمار زیستی، مدرس) «درج و انتشار مقالات تنها با ذکر نام و عنوان نویسندگان، بلا مانع و در غیر اینصورت، مشمول سرقت ادبی بوده و مورد پیگرد قانونی خواهد بود». • منابع 1- Aarkrog T (1990). Edvard Munch: The Life of a Person with Borderline Personality as Seen Through His Art [Edvard Munch, et livsløb af en grænsepersonlighed forstået gennem hans billeder]. Danmark: Lundbeck Pharma A/S. ISBN 978-8798352419. 2- Clinical Practice Guideline for the Management of Borderline Personality Disorder. Melbourne: National Health and Medical Research Council. 2013. pp. 40–41. ISBN 978-1-86496-564-3. In addition to the evidence identified by the systematic review, the Committee also considered a recent narrative review of studies that have evaluated biological and environmental factors as potential risk factors for BPD (including prospective studies of children and adolescents, and studies of young people with BPD) 3- Roy H. Lubit (5 November 2018). "Borderline Personality Disorder Differential Diagnoses". Medscape. Archived from the original on 29 April 2011. Retrieved 10 March 2020. 4- Bozzatello P, Rocca P, Baldassarri L, Bosia M, Bellino S (23 September 2021). "The Role of Trauma in Early Onset Borderline Personality Disorder: A Biopsychosocial Perspective". Frontiers in Psychiatry. 12: 721361. doi:10.3389/fpsyt.2021.721361. PMC 8495240. PMID 34630181. 5- Cattane N, Rossi R, Lanfredi Mس, Cattaneo A (June 2017). "Borderline personality disorder and childhood trauma: exploring the affected biological systems and mechanisms". BMC Psychiatry. 17 (1): 221. 6- Fitzpatrick S, Varma S, Kuo JR (September 2022). "Is borderline personality disorder really an emotion dysregulation disorder and, if so, how? A comprehensive experimental paradigm". Psychological Medicine. 52 (12): 2319–2331. doi:10.1017/S0033291720004225. PMID 33198829. S2CID 226988308.