درونگرایی برونگرایی و درونگرایی ، یک صفت شخصیتی و یک بعد اصلی (مرکزی) در نظریه شخصیت انسان است. این دیدگاهی است که توسط کارل یونگ در سال ۱۹۲۰ عمومیت و محبوبیت یافت. بسیاری از افراد درونگرایی را با سکوت و خجالت همراه میدانند در مقابل آن انسانهای برونگرا افرادی هستند که اجتماعی و شاد هستند. این نظریه بر این اصل استوار است که درونگراها انرژی خود را از درون خود دریافت کرده (ایدهها و مفاهیم را از ذهن) و برونگراها انرژی خود را از دنیای بیرون خود و در ارتباط با دیگران دریافت میکنند. برونگرایی در تمایل به بیرون رفتن، پرحرفی و رفتار پر انرژی نمایان میشود، در حالی که درونگرایی بیشتر در رفتار انفرادی و خویشتنداری آشکار میگردد. تقریباً تمام مدلهای جامع شخصیتی «پنج عامل بزرگ شخصیت، روانشناسی تحلیلی یونگ، مدل سه عاملیِ هانس ایسنک، ۱۶ عامل شخصیت یا پرسشنامه ۱۶ عامل شخصیت ریموند کاتل، پرسشنامه شخصیتی چندمحوری مینهسوتا و آزمون شخصیت مایرز–بریگز» شامل این چند مفهوم در پیکربندیهای مختلف هستند. برونگرایی و درونگرایی هردو معمولاً به عنوان یک زنجیره پیوسته واحد نگریسته شدهاند؛ بنابراین، بیشتر بودن در یکی از آن دو مستلزم کاهش در دیگری است. کارل یونگ و توسعهدهندگان شاخص مایرز بریگز دیدگاههای متفاوتی ارائه میدهند و باور دارند که تمامی افراد هر دو گرایش برونگرایی و درونگرایی را دارند، (و معمولاً) یکی از آن دو بر دیگری غالب است. با این حال، به جای تمرکز بر رفتار فردی، یونگ، درونگرایی را به عنوان «نوع نگرشی که برحسب روش برخورد در جهتگیری در زندگی از طریق محتویات ذهنی روانی نمایان میشود» (تمرکز بر فعالیتهای روانی درونی)، و برونگرایی را به عنوان «نوع نگرشی که بر حسب شدت علاقه بر روی جسم خارجی تعریف میشود» (جهان خارج) شرح میدهد. • تاریخچه در سپتامبر 1909، روانپزشک سوئیسی، کارل یونگ، در سخنرانی در دانشگاه کلارک از اصطلاح درونگرا استفاده کرد. متن این سخنرانی سپس با دو نفر دیگر در سال 1910 در یک مجله منتشر شد و برای نخستین بار این اصطلاح به صورت چاپی ظاهر شد. کتاب یونگ در سال 1921 به عنوان تیپهای شخصیتی 1923 منتشر شد. این کتاب برای اولین بار افراد درونگرا را به تفصیل توصیف کرد. او در مقاله بعدی خود ، تعریف مختصرتری از نوع درونگرا ارائه میدهد و مینویسد: " او از اتفاقات بیرونی دوری میکند، به آن نمیپیوندد، به محض اینکه خود را در میان افراد زیادی میبیند، از جامعه بیزاری میکند. در یک اجتماع بزرگ احساس تنهایی و گمراهی می کند. هر چه شلوغ تر باشد مقاومت او بیشتر می شود. هیچ عشقی به گردهماییهای پرشور ندارد. کارها را به روش خود انجام میدهد و سدی در برابر تأثیرات بیرونی برای خود ایجاد می کند. او ممکن است بی دست و پا به نظر برسد، اغلب ممانعت کرده و اغلب اتفاق می افتد که با رفتاری بی رحمانه، یا به دلیل غیرقابل دسترس بودن یا نوعی بدرفتاری، باعث آزار ناخواسته مردم میشود. برای او ارتباط با خود یک لذت است. دنیای خودش یک بندر امن است، باغی است که به دقت نگهداری می شود و دیوار کشیده شده، به روی عموم بسته و از چشمان کنجکاو پنهان است. شرکت خودش بهترین است، او در دنیای خود احساس میکند که در خانه خود است، جایی که تنها تغییرات توسط خودش ایجاد میشود. بهترین کار او با منابع خودش، به ابتکار خودش و به روش خودش انجام میشود... ازدحام، دیدگاههای اکثریت، افکار عمومی، شور و شوق عمومی هرگز او را به چیزی متقاعد نمیکند، بلکه او را وادار میکند همچنان عمیقتر در پوستهاش فرو برود. روابط فرد درونگرا با افراد دیگر تنها زمانی گرم میشود که امنیت تضمین شده باشد و بتواند بیاعتمادی دفاعی خود را کنار بگذارد؛ اغلب اوقات این اتفاق رخ نداده و در نتیجه تعداد دوستان و آشنایان بسیار محدود است." • انواع ویلیام مک دوگال مفهوم یونگ را مورد بحث قرار داد و به این نتیجه رسید: «درونگراها کسانی هستند که تفکر تأملی در آنها عمل و بیان را مهار میکند و به تعویق میاندازد؛ برونگراها کسانی هستند که انرژیهای آزاد شده با تحریک هر گونه تمایلی در آنها آزادانه در کنش و بیان بیرونی جریان مییابد.» - برون گرایی برون گرایی حالتی است که در درجه اول رضایت از بیرون از خود به دست میآید. برونگراها تمایل دارند از تعاملات انسانی لذت ببرند و مشتاق، پرحرف، قاطعانه و صمیمانه باشند. برونگراها انرژی میگیرند و از بودن در کنار افراد دیگر رشد میکنند. آنها از فعالیتهایی که شامل گردهماییهای اجتماعی بزرگ است، مانند مهمانیها، فعالیتهای اجتماعی، تظاهرات عمومی و گروههای تجاری یا سیاسی لذت میبرند. آنها همچنین تمایل دارند به خوبی در گروه کار کنند. یک فرد برونگرا احتمالاً از زمانی که با مردم میگذراند، لذت میبرد و در زمانی که تنها است، لذت کمتری میبرد. افراد برونگرا وقتی در اطراف دیگران هستند، پرانرژی میشوند و وقتی تنها هستند، بیشتر مستعد کسالت هستند. - درونگرایی درونگرایی یک ویژگی شخصیتی متمایز از کمرویی و اختلال اضطراب اجتماعی است. درونگرایی حالتی است که در درجه اول از زندگی ذهنی خود لذت میبرد. درونگراها معمولاً به عنوان محتاطتر یا متفکر تلقی میشوند. برخی از روانشناسان، درونگراها را افرادی توصیف کردهاند که انرژی آنها از طریق تأمل گسترش مییابد و در طول تعامل کاهش مییابد. این توضیح شبیه دیدگاه یونگ است، اگرچه او به جای انرژی فیزیکی بر انرژی ذهنی تمرکز داشت. درونگراها اغلب از فعالیتهای انفرادی مانند خواندن، نوشتن یا مراقبه لذت میبرند. درونگراها به راحتی تحت تأثیر محرکهای بیش از حد از اجتماعات و تعامل قرار میگیرند. آنها قبل از سخن گفتن، تحلیل بیشتری دارند. اشتباه گرفتن درونگرایی با کمرویی یک خطای رایج است. درونگرایی یک ترجیح است، در حالیکه کمرویی از پریشانی ناشی میشود. درونگراها انفرادی را به فعالیتهای اجتماعی ترجیح میدهند، اما لزوماً مانند افراد خجالتی از برخوردهای اجتماعی نمیترسند. • شیوع نسبی تحقیقات نشان میدهد که شیوع برونگرایی برای افرادی که به تدریج سطوح مدیریتی بالاتری دارند، بیشتر است. محققین مطالعاتی را گزارش کردند که نشان میدهد 33 تا 50 درصد از جمعیت آمریکا درونگرا هستند. • اندازه گیری میزان برونگرایی و درونگرایی معمولاً از طریق اقدامات خود گزارشی ارزیابی میشود، اگرچه میتوان از گزارشهای همتا و مشاهده شخص ثالث نیز استفاده کرد. معیارهای خودگزارشی یا واژگانی و یا مبتنی بر اظهارات هستند. نوع اندازهگیری با ارزیابی ویژگیهای روانسنجی، و محدودیتهای زمانی و مکانی پژوهشی که انجام میشود، تعیین میشود. - خود گزارش واژگانی معیارهای لغوی از صفتهای فردی استفاده میکنند که منعکس کننده ویژگیهای برونگرا و درونگرا هستند، مانند برونگرا، پرحرف، محتاط و ساکت. کلماتی که نشاندهنده درونگرایی هستند، برای ایجاد معیارهای ترکیبی برونگرایی-درونگرایی که بر روی یک پیوستار اجرا میشوند، رمزگذاری معکوس میشوند. یک معیار بازنگری شده سیستماتیک برای داشتن ویژگیهای روانسنجی بهتر، Mini-Markers ایجاد شد. مینی نشانگرها دارای اعتبار سازگاری درونی و اعتبار دیگر برای ارزیابی برونگرایی-درونگرایی و سایر ابعاد شخصیتی پنج عاملی، هم در داخل و هم، بهویژه، بدون جمعیت آمریکایی است. پایایی همسانی درونی معیار برونگرایی برای انگلیسی زبانان بومی به صورت آلفای کرونباخ 92/0، گزارش شده است که برای انگلیسی زبانان غیر بومی 85/0، است. - خود گزارش دهی بیانیه معیارهای بیانیه معمولاً حاوی کلمات بیشتری هستند و بنابراین فضای ابزار تحقیق بیشتری را نسبت به معیارهای واژگانی مصرف میکنند. از پاسخدهندگان سؤال میشود که مثلاً «در مهمانیها با افراد مختلف زیادی صحبت میکنند یا اغلب در کنار دیگران احساس ناراحتی میکنند»؛ در حالی که برخی از معیارهای مبتنی بر بیانیه برون گرایی-درون گرایی دارای ویژگیهای روان سنجی قابل قبولی در جمعیتهای آمریکای شمالی به اندازه معیارهای واژگانی هستند، توسعه عمومی آنها باعث میشود که برای استفاده در سایر جمعیتها کمتر مناسب باشند. به عنوان مثال، اظهاراتی که در مورد پرحرفی در مهمانیها پرسیده میشود، برای کسانی که در مهمانیها شرکت نمیکنند، سخت است. علاوه بر این، زبان عباراتی که گاهی اوقات در آمریکای شمالی وجود دارد، آنها را برای استفاده در خارج از آمریکا مناسبتر میکند. به عنوان مثال، جملاتی مانند «در پسزمینه نگه دارید» و «بدانید چگونه مردم را مجذوب کنید» گاهی برای افراد غیر بومی انگلیسیزبان به سختی درک میشود، مگر به معنای واقعی کلمه. - نظریه آیزنک هانس آیزنک برونگرایی-درونگرایی را به عنوان درجهای که یک فرد برون گرا و تعاملی با افراد دیگر است، توصیف کرد. فرض بر این است که این تفاوتهای رفتاری نتیجه تفاوتهای اساسی در فیزیولوژی مغز است. آیزنک مهار و تحریک قشر مغز را با سیستم فعال سازی شبکهای صعودی (ARAS)، مسیری که در ساقه مغز قرار دارد، مرتبط میکند. برونگراها در تلاش برای بالا بردن سطح برانگیختگی طبیعی پایین خود به دنبال هیجان و فعالیت اجتماعی هستند، در حالیکه درونگراها تمایل دارند از موقعیتهای اجتماعی اجتناب کنند تا از افزایش بیش از حد طبیعی سطح برانگیختگی طبیعی خود اجتناب کنند. آیزنک برونگرایی را به عنوان یکی از سه ویژگی اصلی در مدل شخصیتی P-E-N خود که شامل روان پریشی و روان رنجوری نیز میشود، معرفی کرد. آیزنک در ابتدا پیشنهاد کرد که برونگرایی ترکیبی از دو گرایش عمده «تکانشگری و اجتماعی بودن» است. او بعداً چندین ویژگی خاص دیگر مانند سرزندگی، سطح فعالیت و تحریک پذیری را اضافه کرد. این ویژگیها بیشتر در سلسله مراتب شخصیتی او به واکنشهای معمولی خاصتر، مانند مهمانی در آخر هفته مرتبط است. آیزنک این ویژگی را با چهار مزاج طب قدیم مقایسه کرد که مزاج وبا و سانگوئن معادل برونگرایی و مزاج مالیخولیایی و بلغمی معادل درونگرایی دانست. • عوامل بیولوژیکی اهمیت نسبی طبیعت در مقابل محیط در تعیین سطح برونگرایی بحث برانگیز است و تمرکز بسیاری از مطالعات است. مطالعات دوقلوها مولفه ژنتیکی را بین 39 تا 58 درصد پیدا کرده است. از نظر مؤلفه محیطی، به نظر میرسد که محیط خانوادگی مشترک بسیار کمتر از عوامل محیطی فردی است که بین خواهر و برادر مشترک نیست. آیزنک پیشنهاد کرد که برونگرایی ناشی از تنوع در برانگیختگی قشر مغز است. او این فرضیه را مطرح کرد که افراد درونگرا نسبت به برونگراها با سطوح بالاتری از فعالیت مشخص می شوند و بنابراین به طور مزمن بیشتر از برونگراها از نظر قشری برانگیخته میشوند. این که برونگراها نسبت به درونگراها به تحریک بیرونی بیشتری نیاز دارند، به عنوان شواهدی برای این فرضیه تفسیر شده است. شواهد دیگر فرضیه "تحریک" این است که درونگراها در پاسخ به یک قطره آب لیمو بیشتر از برونگراها بزاق ترشح میکنند. این به دلیل افزایش فعالیت در ARAS آنها است که به محرک هایی مانند غذا یا تماس اجتماعی پاسخ میدهد. برونگرایی با حساسیت بالاتر سیستم دوپامین مزولیمبیک به محرکهای بالقوه پاداش مرتبط است. این مطلب تا حدودی سطوح بالای عاطفه مثبت موجود در افراد برونگرا را توضیح میدهد، زیرا آنها هیجان یک پاداش بالقوه را با شدت بیشتری احساس میکنند. یکی از پیامدهای این امر این است که برونگراها میتوانند به راحتی موارد احتمالی برای تقویت مثبت را بیاموزند، زیرا خود پاداش بیشتر تجربه میشود. یک مطالعه نشان داد که درونگراها جریان خون بیشتری در لوبهای فرونتال مغزشان و تالاموس قدامی یا پیشانی دارند، که با پردازشهای درونی مانند برنامهریزی و حل مشکل سروکار دارند. برونگراها جریان خون بیشتری در شکنج سینگولیت قدامی، لوبهای تمپورال و تالاموس خلفی دارند که در تجربه حسی و احساسی نقش دارند. این مطالعه و سایر تحقیقات نشان میدهد که درونگرایی-برونگرایی با تفاوتهای فردی در عملکرد مغز مرتبط است. مطالعهای بر روی حجم ناحیهای مغز یک همبستگی مثبت بین درونگرایی و حجم ماده خاکستری در قشر جلوی پیشانی راست و اتصال گیجگاهی-پاریتال سمت راست و همچنین یک همبستگی مثبت بین درونگرایی و حجم ماده سفید کل نشان داد. تصویربرداری عصبی عملکردی مرتبط با کار نشان داده است که برونگرایی با افزایش فعالیت در شکنج سینگولیت قدامی، قشر پیش پیشانی، شکنج گیجگاهی میانی و آمیگدال مرتبط است. برونگرایی همچنین با عوامل فیزیولوژیکی مانند تنفس از طریق ارتباط آن با جراحی مرتبط است. • رفتار - اخلاق تفاوتهای مختلفی در ویژگیهای رفتاری به افراد برون گرا و درون گرا نسبت داده میشود. بر اساس یک مطالعه، برونگراها تمایل به پوشیدن لباسهای تزئینی بیشتری دارند، در حالی که درونگراها لباسهای کاربردی و راحت را ترجیح میدهند. برونگراها بیش از درونگراها موسیقی شاد، متعارف و پرانرژی را ترجیح میدهند. به طور کلی، افراد برونگرا بیشتر دفاتر خود را تزئین میکنند، درهای خود را باز نگه میدارند، صندلیهای اضافی را در نزدیکی خود نگه میدارند و به احتمال زیاد ظروف آب نبات را روی میز خود قرار میدهند. این اعمال تلاشهایی برای دعوت از همکاران و تشویق تعامل میباشد. در مقابل، درونگراها کمتر تزئین میکنند و تمایل دارند فضای کاری خود را ترتیب دهند تا از تعامل اجتماعی جلوگیری کنند. علیرغم این تفاوتها، یک فراتحلیل از 15 مطالعه نمونهگیری تجربی نشان داده است که همپوشانی زیادی در نحوه رفتار افراد برونگرا و درونگرا وجود دارد. در این مطالعات، شرکتکنندگان از دستگاههای تلفن همراه استفاده کردند تا گزارش دهند که در طول زندگی روزانهشان چقدر برونگرا (مانند جسور، پرحرف، قاطعانه، برونگرا) عمل میکنند. فلیسون و گالاگر (2009)، دریافتند که برونگراها به طور منظم به روشی درونگرا و درونگراها به طور منظم به روشی برونگرا رفتار میکنند. در واقع، در رفتارهای برونگرایانه، تنوع درون فرد بیشتر از تنوع بین فرد بود. ویژگی کلیدی که برون گراها و درون گراها را متمایز میکند این بود که برون گراها معمولاً 5 تا 10 درصد بیشتر از درون گراها، برون گرا عمل می کنند. از این منظر، برون گراها و درون گراها « اساساً متفاوت نیستند». در عوض، «برون گرا» فقط کسی است که بیشتر برون گرا عمل میکند، و نشان میدهد که برون گرایی بیشتر به آنچه که فرد «انجام میدهد» است تا آنچه «دارا» است. بهعلاوه، مطالعهای توسط لیپا (1978)، شواهدی مبنی بر اینکه تا چه حد افراد خود را به شیوهای متفاوت نشان میدهند، یافت. این رفتار بیانگر نامیده میشود و به انگیزه و توانایی افراد برای کنترل آن رفتار بستگی دارد. لیپا (1978)، 68 دانش آموزی را که از آنها خواسته شد با تظاهر به تدریس یک کلاس ریاضی به ایفای نقش بپردازند، بررسی کرد. سطح برون گرایی و درون گرایی دانش آموزان بر اساس رفتارهای بیرونی/بیانی آنها مانند طول گام، گستردگی گرافیکی، درصد زمانی که صرف صحبت کردن، مدت زمانی که صرف برقراری ارتباط چشمی میکردند و کل زمان هر تدریس رتبه بندی شد. جلسه این مطالعه نشان داد که درونگراهای واقعی رفتارهای بیانی برونگراتری دارند، زیرا از نظر نظارت بر خود بالاتر بودند. این بدان معنی است که درونگراها آگاهانه تلاش بیشتری برای ارائه نسخه ای برونگراتر و نسبتاً مطلوب اجتماعی از خود میکنند. بنابراین، افراد قادر به تنظیم و اصلاح رفتار بر اساس موقعیتهای محیطی خود هستند. انسانها پیچیده و منحصربهفرد هستند و از آنجایی که درونگرایی-برونگرایی در امتداد یک زنجیره متفاوت است، افراد ممکن است ترکیبی از هر دو جهت داشته باشند. فردی که در یک موقعیت درونگرا عمل میکند ممکن است در موقعیتی دیگر برون گرا عمل کند و افراد میتوانند یاد بگیرند که در موقعیتهای خاص به روشهای "ضد تمایل" عمل کنند. به عنوان مثال، نظریه ویژگی آزاد برایان لیتل، نشان میدهد که افراد میتوانند «ویژگیهای آزاد» را به خود بگیرند، به گونهای رفتار کنند که ممکن است «طبیعت اول» آنها نباشد، اما میتوانند پروژههایی را که برایشان مهم است از نظر استراتژیک پیش ببرند. با هم، این یک دیدگاه خوش بینانه از آنچه برون گرایی است ارائه میدهد. همانطور که در بالا ذکر شد، افراد به جای ثابت و باثبات بودن، رفتارهای برونگرایانه خود را در لحظات مختلف تغییر میدهند و میتوانند برای پیشبرد پروژههای مهم شخصی یا حتی افزایش شادی خود، برونگرا عمل کنند. • مفاهیم محققان رابطهای بین برون گرایی و شادی خود گزارش شده پیدا کردهاند؛ به این معنا که افراد برونگرا بیشتر تمایل دارند سطوح بالاتری از شادی را نسبت به افراد درونگرا گزارش کنند. تحقیقات دیگر نشان داده است که آموزش به عمل کردن به شیوهای برونگرا منجر به افزایش عاطفه مثبت میشود، حتی برای افرادی که درون گرا در سطح صفت هستند. این بدان معنا نیست که افراد درونگرا ناراضی هستند؛ برونگراها به سادگی گزارش میدهند که احساسات مثبت بیشتری را تجربه میکنند، در حالی که درونگراها تمایل دارند به حالت خنثی نزدیکتر باشند. این ممکن است به این دلیل باشد که برونگرایی در فرهنگ معاصر غرب از نظر اجتماعی ارجحیت دارد و بنابراین درونگرایی کمتر مطلوب به نظر میرسد. علاوه بر تحقیقات در مورد شادی، مطالعات دیگر نشان دادهاند که برونگراها تمایل دارند سطوح بالاتری از عزت نفس را نسبت به درونگراها گزارش کنند. به گفته کارل یونگ، درونگراها با سهولت بیشتری نیازها و مشکلات روانی خود را تصدیق میکنند، در حالی که برونگراها تمایل دارند از آنها غافل باشند زیرا بیشتر بر دنیای بیرون تمرکز میکنند. اگرچه برون گرایی در فرهنگ غربی از نظر اجتماعی مطلوب تلقی میشود، اما همیشه یک مزیت نیست. به عنوان مثال، جوانان برونگرا بیشتر درگیر رفتارهای ضد اجتماعی یا بزهکارانه هستند. در راستای این موضوع، شواهد خاصی نشان میدهد که ویژگی برونگرایی ممکن است با ویژگی روانپریشی نیز مرتبط باشد. برعکس، در حالی که درونگرایی از نظر اجتماعی کمتر مطلوب تلقی میشود، اما به شدت با ویژگیهای مثبتی مانند "هوش و استعداد" مرتبط است. تحقیقات نشان میدهد که سیستم ایمنی رفتاری، فرآیندهای روانشناختی که خطر عفونت را از سرنخهای ادراکی استنباط میکنند و از طریق فعالسازی احساسات بد به این نشانههای ادراکی پاسخ میدهند، ممکن است بر اجتماعی بودن تأثیر بگذارند. اگرچه برون گرایی با پیامدهای مثبت بسیاری مانند سطوح بالاتر شادی همراه است، اما آن افراد برون گرا نیز بیشتر در معرض ابتلا به بیماریهای مسری مانند عفونتهای منتقله از هوا هستند، زیرا تمایل بیشتری به تماس با مردم دارند. شاید هیچ ویژگی شخصیتی به اندازه درونگرایی و برونگرایی در مکالمات عموم رواج نداشته باشد. در واقع درون گرایی و برونگرایی دو ویژگی شخصیتیاند که همه افراد دوست دارند در مورد آن صحبت کنند و احساسات و اندیشههای خود را در رابطه با درونگرایی و برونگرایی با یکدیگر به اشتراک بگذارند. علیرغم علاقه شدید مردم به این دو ویژگی، متأسفانه بسیاری از تصوراتی که در مورد درونگرایی و برونگرایی وجود دارد ریشه در باورها و اندیشههای اشتباه دارند. درونگرایی 1- درون گرایی در اندیشه یونگ یونگ یکی از نخستین کسانی است که مفهوم درونگرایی و برونگرایی را رواج داد.در نظریه یونگ درونگرایی و برونگرایی بر اساس نگرش ما در مواجهه با دنیای درون و بیرون تفکیک میشوند. یک فرد درونگرا در مواجهه با دنیای بیرون سعی میکند از آن فاصله بگیرد اما مواجهه با دنیای درون برای او خوشایند و لذتبخش است. در واقع در نظریه یونگ دنیای درون برای یک فرد درونگرا منبع انرژی است و ارتباط با دنیای بیرون از این انرژی میکاهد. در مدل یونگ، درونگرایی و برونگرایی یک ویژگی دوگانه یا دوقطبی محسوب میشود. به این معنا که فرد یا درونگراست یا برونگرا. شکل سادهی تعریف درونگرایی و برونگرایی در مدل یونگ به صورت زیر است: درونگرایی به این معنا است که توجه و علایق و دغدغههای فرد، به احساسات و افکار و دنیای درونی او معطوف است. در مقابل، برونگرایی به این معنا است که توجه و علایق و دغدغههای فرد به دنیای بیرونی معطوف میشود. 2- تعریف درونگرایی در نظریه پنج عاملی شخصیت این نظریه برخلاف نظریه یونگ که مبتنی بر دوگانگی و دوقطبی است یک طیف را مشخص میکند و افراد را در جایی از آن طیف قرار میدهد. در واقع در نظریه یونگ فرد یا برونگراست و یا درونگرا. اما در نظریه پنج عاملی افراد میتوانند درجات مختلفی از درونگرایی و برونگرایی را داشته باشند و درونگرا، میانگرا و یا برونگرا باشند. شاخص برونگرایی یکی از پنج شاخص این نظریه است و افراد هر چه اجتماعیتر و گرم و صمیمیتر باشند و بیشتر با محرکهای بیرونی عجین شوند برونگراتر هستند. در واقع در این نظریه هر چه برونگرایی کمتر باشد، درونگرایی فرد بیشتر است. مدل پنج عاملی شخصیت هم یکی از پنج فاکتور اصلی سنجش شخصیت را برونگرایی میداند و مانند آیزنک برای برونگرایی یک طیف تعریف میکند. به عبارت دیگر، هر چه برونگرایی فرد پایینتر باشد، میتوان فرض کرد درونگراتر است. آنچه به عنوان برونگرایی در مدل پنج عاملی مطرح میشود، ترکیبی از شش دسته ویژگی است: - گرم بودن - اجتماعی بودن - صراحت و قاطعیت - جنب و جوش و فعالیت - هیجانخواهی - تجربه هیجانهای مثبت بنابراین حاصلجمع وضعیت افراد در این شش دسته ویژگی است که نهایتاً باعث میشود در مدل پنج عاملی فرد را برونگراتر از فردی دیگر یا درونگراتر از او ارزیابی کنند. • ویژگی افراد درونگرا 1- بودن در جمعهای شلوغ از آنها انرژی زیادی میگیرد؛ افراد درونگرا باید برای در جمع بودن انرژی صرف کنند. این درحالی است که برونگرایان از بودن در جمع انرژی میگیرند. اما این بدان معنا نیست که افراد درونگرا از بودن در جمع پرهیز میکنند. هرچند فرد درونگرا برای بودن در جمع انرژی صرف میکند اما از بودن در جمع لذت هم میبرد. معمولاً افراد درون گرا دایرهی دوستان کوچکی دارند و با دوستان نزدیک خود وقت میگذرانند. این در حالی است که یک شخص برون گرا ممکن است با قصد ملاقات کردن افراد جدید به یک مهمانی برود. اما یک شخص درونگرا وقت گذراندن با دوستان نزدیک را ترجیح میدهد. 2- از تنهایی لذت میبرند؛ افراد درونگرا از بودن کنار دیگران لذت میبرند، ولی بعد از هر دورهمی نیاز به زمانی برای خود دارند. بیشتر درونگرایان از وقت گذراندن با نزدیکان و آشنایان خود لذت میبرند. 3- دایرهی دوستان کوچکی دارند؛ درونگرایی بیشتر متمایل به ارتباطات نزدیک و عمیق است تا رابطههای متعدد و سطحی. یک فرد درونگرا به جای داشتن تعداد زیادی دوست که با آنها ارتباط سطحی دارد، تعداد کمی دوست میخواهد که به آنها بسیار نزدیک باشد. درونگراها دوستان خود را با دقت و احتیاط بیشتری انتخاب میکنند. آنها دوستانی را انتخاب میکنند که با آنها زمان بیشتری ارتباط خواهند داشت. همچنین ترجیح میدهند دوستان خود را یک به یک ملاقات کنند تا همهی آنها را در کنار یکدیگر و در گروه ببینند. 4- دیگران آنها را فردی آرام و ساکت توصیف میکنند که شناختن آنها آسان نیست؛ معمولاً بقیه افراد درونگرا را افرادی آرام، ساکت و تودار میشناسند. همچنین بیشتر اوقات آنها را با افراد خجالتی اشتباه میگیرند. با این که افراد درونگرا خجالتی به نظر میرسند، نباید آنها را خجالتی و ترسو دانست. معمولاً افراد درونگرا وقت خود را برای حرفهای بی اهمیت و یا حتی کم اهمیت هدر نمیدهند. این افراد برای مکالمههای خود ارزش قائل هستند و معمولاً در انتخاب کلمات وسواس به خرج میدهند. 5- تحریکهای بسیار آنها را گیج میکنند و تمرکزشان را به هم میزنند؛ یک فرد درونگرا نمیتواند در شرایط متفاوت قرار بگیرد و فعالیتهای مختلف را انجام دهد. زیرا این مسئله سبب به هم ریختن تمرکز او میشود. اما برای یک فرد برونگرا چنین حالتی وجود ندارد. او از انجام دادن کارهای متفاوت در آن واحد لذت میبرد و احساس خستگی نمیکند. ولی فرد درونگرا ترجیح میدهد در یک زمان بر یک موضوع تمرکز کند و نمی تواند به چند موضوع بپردازد. یک فرد درونگرا نسبت به برونگراها راحتتر تمرکز خود را از دست میدهد. 6- خودشان را به خوبی میشناسند؛ از آنجایی که افراد درونگرا از بودن در کنار خود و وقت گذراندن برای خود لذت میبرند، خود را هم به خوبی میشناسند. افراد درونگرا وقت زیادی برای تجربه و امتحان کردن علایق خود میگذارند، از این رو خود را بهتر میشناسند. یک درون گرا برای خود وقت میگذارد و آن چه را فکر میکند دوست دارد، امتحان میکند. او برای امتحان کردن چیزهایی که در ذهنش وجود دارند تلاش میکند. اگر کتابی را دوست دارد آن را میخواند، اگر فعالیتی توجه او را جلب کرده باشد آن را امتحان میکند. این فرد آنچه او را به وجود میآورد در ذهن خود متصور میشود و برای عملی کردن آن برنامهریزی میکند. او درون خود کندوکار میکند و خود را کشف میکند. 7- دوست دارند از راه مشاهده یاد بگیرند؛ با اینکه افراد برونگرا تمایل دارند از راه انجام دادن و امتحان کردن بیاموزند، درونگراها ترجیح میدهند با مشاهده کردن و دیدن بیاموزند. از آزمون و خطا و امتحان کردن تا حد امکان میگریزند و بیشتر به مشاهدهی دقیق روی میآورند. بعد از یادگیری در تنهایی و خلوت خود آن را امتحان میکنند و میآزمایند. 8- علاقه مند شغلها و کارهایی هستند که مستقل هستند؛ افرادی که به میزان بالایی به درونگرایی تمایل دارند، از کارهایی که ارتباط زیادی با دیگران دارند و نیازمند برقراری ارتباط اجتماعی هستند، میگریزند. از طرفی شیفتهی شغلهایی هستند که مستقل هستند و نیازی به معاشرت و برقراری ارتباط با دیگران ندارد. مثلا یک درونگرا ترجیح میدهد نویسنده باشد. نویسندگی، حسابداری، برنامهنویسی، طراحی، هنر و داروسازی از رشتههای مورد علاقهی افراد درون گرا هستند. 9- نوشتن را به صحبت کردن ترجیح میدهند؛ برای افراد درونگرا معمولا نوشتن در مورد احساسات و علایقشان به مراتب سادهتر از صحبت کردن در مورد آنها است. این مسئله زمانهایی که فرد آمادگی صحبت کردن در مورد خویش را ندارد، بیشتر است. درونگراها در زمان تصمیمگیری بسیار محتاطانه عمل میکنند و تمام موارد را به خوبی میسنجند، به همین دلیل درونگراها اغلب نویسندههای قابلی هستند و ترجیح میدهند تا زمانی که به خوبی راجع به مسئلهای اطلاع ندارند وارد بحث در مورد آن نشوند. • ابعاد درونگرایی در سال ۲۰۱۱ محققان در یک پژوهش، چهار جنبه از درونگرایی را تعریف کردند که با ویژگیهایی که افراد اغلب به درونگرایی پیوند میدهند، مطابقت دارد: 1- بعد اجتماعی: ترجیح به گذراندن وقت بهتنهایی یا در گروههای کوچکتر از افراد، که یکی از نشانههای درونگرایی است؛ 2- بعد تفکر: گرایش به صرف زمان زیاد در حال تخیل و غرق در چشمانداز درونی افکار، یکی دیگر از ویژگیهای درونگرایی است. 3- بعد اضطرابی: بعد اضطرابی، یکی دیگر از ابعاد درونگرایی است. این بعد درونگرایی نشانگر نیاز به گذراندن وقت به تنهایی است زیرا بودن با افراد دیگر منجر به احساس کمرویی، معذب بودن یا عدم اعتمادبهنفس شدهاست. فرد درون گرا احتمالا در اوقاتی که تنهاست درمورد تجربیات گذشته نشخوار فکری میکند یا نگران تجربیات آینده است. 4- بعد بازدارنده: بدان معنیست افرادی که شخصیت درونگرایی دارند، بیشتر از میل و خواستهی خود، از روی احتیاط و ملاحظات عمل میکنند. یکی از ویژگی و خصوصیات افراد درونگرا این است که کمتر از دیگران افکار و احساسات خود را بیان میکنند و به طور کلی تا وقتی زمان زیادی به فکر کردن درمورد گزینههای خود اختصاص نداده باشند، هیجان و احساسات جدید را تجربه نمیکنند. • نقاط قوت افراد درونگرا 1- با بصیرت و همدلی هستند. 2- به خوبی میتوانند برای خود راهی برای انگیزه گرفتن پیدا کنند. 3- رهبرانی متفاوت هستند. 4- متفکر هستند. 5- دروننگر هستند. 6- ذاتا نویسنده هستند. 7- برای خشنود کردن خود بسیار تلاش میکنند. • نقاط ضعف افراد درونگرا 1- نیاز به تایید شدن دارند. 2- بسیار حساس هستند. 3- مضطرب و نگران هستند. 4- توقف و وقفه را دوست ندارند. 5- ساکت هستند. 6- از بودن در جمع نفرت دارند. 7- غیرقابل پیش بینی هستند. 8- برای ادامه کار نیاز به بازیابی انرژی دارند. • نگاهی به چند تصور اشنباه در مورد درون گرایی - درونگرایی و خجالتی بودن مانند هم نیستند. - اضطراب اجتماعی و درون گرایی مانند هم نیستند. - درونگراها افرادی سرد، بی احساس و مغرور نیستند. - درونگراها افسرده نیستند. ** متأسفانه یکی از آزاردهندهترین تصورات غلط این است که درونگراها افرادی گوشهگیر، منزوی و افسرده پنداشته میشوند. متأسفانه در فرهنگهای مختلف میل به خلوت و تنهایی همعرض با افسردگی عنوان شده و به هر فردی که وقت خود را تنهایی سپری کند، برچسب افسرده و منزوی زده میشود. پژوهشهای مختلف در مورد درونگراها نشان میدهند که درونگرایی باعث مبتلا شدن افراد به افسردگی نمیشود و در بعضی از تحقیقات مشکلات روانی در برونگراها بیشتر دیده شده است. درهرحال اینکه یک فرد درون گرا است و تنهایی را ترجیح میدهد اصلاً به این معنی نیست که او ترسو و افسرده است و مشکلی دارد و به صورت کلی بین درونگرایی و اختلالات روانی لزوماً رابطهای وجود ندارد. **درونگراها لزوماً رهبران ضعیفتری نیستند؛ تصور غلط دیگری که در مورد درونگراها وجود دارد این است که افراد باور دارند درونگراها مهارتهای ارتباطی ضعیفی دارند و به همین خاطر توانایی فعالیت و کار در گروه را ندارند و نمیتوانند رهبران و یا مدیران خوبی باشند. پژوهشها نشان میدهد که شاید درونگراها در شرایطی حتی نسبت به برونگراها مدیران و رهبران بهتری باشند و اینگونه نیست که درون گراها از مهارتهای ارتباطی مختلف بیبهره باشند. • تعیین درونگرا بودن و یا برونگرا بودن افراد در ایجاد این ویژگی مانند هر ویژگی شخصیتی دیگر وراثت و محیط مؤثرند. با اینکه وراثت نقش زیادی در تعیین این ویژگی دارد، متأسفانه از گذشته عده زیادی به دنبال تغییر درونگرایی فرزندشان بودهاند و با به مراجعه به روانشناس و مشاور سعی کردهاند که فرزند خود را تغییر دهند. در واقع مادران زیادی با تلاش و سختکوشی بسیار سعی میکنند که فرزند خود را وادار به بیشتر حرف زدن کند که این تلاش عملاً فشار زیادی را به آن کودک وارد میکند. در واقع این تلاش ریشه در عدم درک درست از درون گرایی دارد. بااینحال با آگاهیبخشیهایی که در این زمینه شده است روز به روز درونگرایی بیشتر به عنوان یک ویژگی پذیرفته میشود. • سخن نهایی مستقل از ریشهی تفاوتها و سهم وراثت و محیط و تربیت در درونگرایی و برونگرایی، یک نکتهی مشخص وجود دارد و آن اینکه از میان دو صفت درونگرا و برونگرا نمیتوان یکی را به دیگری ترجیح داد. موفقیت زندگی و شغلی افراد، تابع درونگرایی و برونگرایی آنان نیست؛ بلکه تابع شغل و مسیری است که برای زندگی انتخاب میکنند. اگر چه ممکن است یک فرد درونگرا در شغلهایی با پایهی مالی، موفقتر از شغلهایی با پایهی فروش باشد و بالعکس فرد برونگرا در شغلهایی که بر پایهی فروش بنا شدهاند شانس موفقیت بیشتری داشته باشد. حتی در یک زمینهی تخصصی نیز، به سادگی نمیتوان در مورد موفقیت یا عدم موفقیت بر اساس تیپ شخصیتی نظر داد. در تکمیل مورد نخست، میتوان این مثال را مطرح کرد: فرد درونگرا میتواند در شغلهایی نظیر حسابداری که تعامل کمتری با محیط دارند موفقتر عمل کند. فرد برونگرا میتواند در حسابرسی، که شغلی با تعامل بالاتر است، موفقتر باشد. فرد درونگرا ممکن است بتواند مدیر فروش بسیار خوبی باشد. فرد برونگرا ممکن است در سمت فروشنده زندگی موفقتری را تجربه کند. به بیان دیگر، ممکن است فرد درونگرا در شغلی که مناسب فرد برونگراست، زودتر مستهلک شود. گرد آوری و تصحیح: دکتر نسرین دانش (روانپزشک)، الهه قربانپور (کارشناسی ارشد آمار زیستی، مدرس) «درج و انتشار مقالات تنها با ذکر نام و عنوان نویسندگان، بلا مانع و در غیر اینصورت، مشمول سرقت ادبی بوده و مورد پیگرد قانونی خواهد بود». • منابع 1- Goldberg, Lewis R.; Johnson, John A.; Eber, Herbert W.; Hogan, Robert; Ashton, Michael C.; Cloninger, C. Robert; Gough, Harrison G. (2006). "The international personality item pool and the future of public-domain personality measures". Journal of Research in Personality. 40 (1): 84–96. doi: 10.1016/j.jrp.2005.08.007. S2CID 13274640. 2- Goldberg, Lewis R. (1992). "The development of markers for the Big-Five factor structure". Psychological Assessment. 4 (1): 26–42. doi:10.1037/1040-3590.4.1.26. S2CID 144709415. 3- Eysenck, H. J. (1967). The biological basis of personality. Springfield, IL: Thomas Publishing. 4- "Is it extraversion or extroversion?". The Predictive Index. August 2, 2016. Retrieved 2018-02-21. 5- Cohen, Donald; Schmidt, James P. (1979). "Ambiversion: Characteristics of Midrange Responders on the Introversion-Extraversion Continuum". Journal of Personality Assessment. 43 (5): 514–6. doi:10.1207/s15327752jpa4305_14. PMID 16367029. 6- Thompson, Edmund R. (2008). "Development and Validation of an International English Big-Five Mini-Markers". Personality and Individual Differences. 45 (6): 542–8. doi: 10.1016/j.paid.2008.06.013. 7- Jung, Carl (1995). Memories, Dreams, Reflections. London: Fontana Press. pp. 414–5. ISBN 978-0-00-654027-4. 8- Jones RA (September 2011). "Storytelling scholars and the mythic child: Rhetorical aesthetics in two case studies". Culture & Psychology. 17 (3): 339–358. doi:10.1177/1354067X11408135. ISSN 1354-067X. S2CID 145571722. 9- "Extraversion or Introversion". The Myers & Briggs Foundation. Archived from the original on April 5, 2017. Retrieved April 6, 2015. 10- Peterson, Ashley L. (April 11, 2019). "Introversion, Shyness & Social Anxiety: What's the Difference?". Mental Health at Home. Archived from the original on August 1, 2022. See also: ● Brown, Alexander (March 13, 2022). "Social Anxiety? Introvert? Or Shy?". Mind Journal. Archived from the original on August 1, 2022. 11- Cain, Susan, Quiet: The Power of Introverts in a World That Can't Stop Talking, Crown Publishing 2012: quoted by Szalavitz, Maia, "'Mind Reading': Q&A with Susan Cain on the Power of Introverts" (WebCite archive), Time Healthland, January 27, 2012; and Cook, Gareth, "The Power of Introverts: A Manifesto for Quiet Brilliance" (WebCite archive), Scientific American, January 24, 2012. 12- Laney, Marti Olsen (2002), The Introvert Advantage: How to Thrive in an Extrovert World, Workman Publishing. ISBN 0-7611-2369-5. 13- Szalavitz, Maia, "'Mind Reading': Q&A with Susan Cain on the Power of Introverts" (Archived 2012-03-02 at the Wayback Machine) Time Healthland, January 27, 2012. 14- All About Shyness Archived September 12, 2016, at the Wayback Machine Meredith Whitten, Psych Central, August 21, 2001; Accessed 2007-08-02 15- Glor, Jeff (January 26, 2012). "'Quiet: The Power of Introverts in a World That Can't Stop Talking,' by Susan Cain". CBS News. Archived from the original on July 12, 2023. (Glor's interview of Susan Cain) 16- Nair, Dinesh (September 12, 2012). "Book Review: Quiet: The Power of Introverts in a World That Can't Stop Talking by Susan Cain". Seattle Post-Intelligencer (SeattlePI.com). Archived from the original on July 12, 2023. 17- Cain, Susan (January 24, 2012). Quiet: The Power of Introverts in a World That Can't Stop Talking. Crown. ISBN 9780307452207. Retrieved February 24, 2019. 18- The OCEAN of Personality Archived July 7, 2011, at the Wayback Machine Personality Synopsis, Chapter 4: Trait Theory. AllPsych Online. Last updated March 23, 2004 19- 20- Cain, Susan (2012), Quiet: The Power of Introverts in a World That Can't Stop Talking at page 3 (Introduction) and page 280 (note 11). • Goudreau, Jenna (January 26, 2012). "The Secret Power Of Introverts". Forbes. Archived from the original on March 15, 2012. 21- Gordon, Leslie A. (January 1, 2016). "Most lawyers are introverted, and that's not necessarily a bad thing". ABA Journal. Archived from the original on January 8, 2016.