اختلال خُلقی

اختلال خُلقی، (Mood Disorder)، به نوعی از اختلالات روانی گفته می‌شود که با تجربه افسردگی یا شیدایی (یا هر دو) تعریف می‌شود که در آن اختلال در خلق و خوی فرد ویژگی اصلی آن است. یکی از انواع اختلالات روانشناختی (Psychological disorders) اختلالات خلقی می‌باشند. یکی از مهم‌ترین علایم ابتلا به اختلالات خلقی کاهش یا افزایش میزان حالت خلق (Mood) می‌باشد. اگرچه در اغلب مواقع اصطلاح اختلالات خلقی برای توضیح این نوع از اختلالات بکار می‌رود اما برخی از متخصصان علوم روانشناختی ترجیح می‌دهند به جای اصطلاح اختلالات خلقی از اصطلاح اختلالات عاطفی (Affective disorders) برای توصیف این نوع از اختلالات استفاده نمایند. بطورکلی اختلالات خلقی به دو نوع اختلالات خلقی تک قطبی (Unipolar disorders) و اختلالات خلقی دوقطبی (Bipolar disorder) تقسیم بندی می‌گردند. علامت اصلی ابتلا به اختلالات خلقی تک قطبی تجربه کاهش حالت خلقی و یا تجربه علایم مربوط به دوره‌ی افسردگی می‌باشد و علامت اصلی ابتلا به اختلالات خلقی دو قطبی تجربه‌ی علایم مربوط به کاهش حالت خلقی ( علایم افسردگی ) و تجربه‌ی افزایش حالت خلقی (حالت مانیا یا علایم سرخوشی ) است. اختلالات خلقی به هفت گروه اصل از جمله خلق و خوی غیرعادی بالا، مانند مانیا یا هیپومانیا؛ خلق و خوی افسرده، که شناخته شده‌ترین و بیشتر مورد تحقیق آن اختلال افسردگی اساسی (MDD) است (که به‌طور جایگزین به عنوان افسردگی تک قطبی شناخته می‌شود) و خلق و خوی چرخه‌ای بین مانیا و افسردگی، معروف به اختلال دوقطبی (BD) تقسیم می‌شود. چندین نوع فرعی از اختلالات افسردگی یا سندرم‌های روان‌پزشکی نیز وجود دارد که علائم کمتری مانند اختلال دیس‌تایمیک مشابه MDD، اما طولانی‌تر و پایدارتر و هرچند اغلب خفیف‌تر و اختلال سیکلوتایمیک، مشابه اما خفیف‌تر از BD، دارند. در برخی موارد، بیش از یک اختلال خلقی می‌تواند در یک فرد وجود داشته باشد، مانند اختلال دوقطبی و اختلال افسردگی که به آن چندابتلایی می‌گویند؛ اگر یک اختلال خلقی و اسکیزوفرنی هر دو در فردی وجود داشته باشد، این اختلال به عنوان اختلال اسکیزوافکتیو شناخته می‌شود. اختلالات خلقی همچنین ممکن است ناشی از مصرف مواد باشد و یا در پاسخ به یک بیماری رخ دهد. روان‌پزشک انگلیسی، هنری مادزلی، یک دسته کلی از اختلال عاطفی را پیشنهاد کرد. سپس این اصطلاح با اختلال خلقی جایگزین شد، زیرا اصطلاح دوم به حالت عاطفی زیربنایی یا طولی اشاره دارد، در حالی که اصطلاح اول به بیان بیرونی مشاهده شده توسط دیگران اشاره دارد. این اختلالات در ICD-10 تحت عنوان «اختلالات خلقی (عاطفی)» طبقه‌بندی می‌شوند. • خلق چیست و تفاوت آن با هیجان عواطف یا هیجانات در روان‌شناسی معمولاً به احساس‌ها و واکنش‌های عاطفی اشاره دارند. در صورتی که خلق وضعیت روحی است که از هیجان متفاوت است، کمتر مربوط به مورد خاصی است، شدت آن کمتر است و کمتر احتمال دارد که به دلیل محرکی بیرونی به وجود آمده باشد. به زبان ساده‌تر هیجان به احساساتی که موجب نوسان حال ما و تحت تاثیر اتفاقات و شرایط است گفته می‌شود، در صورتی که خلق به آن حالت روحی نسبتا ثابتی گفته می‌شود که معمولا همراه ما است و کمتر تحت تاثیر اتفاقات قرار می‌گیرد. برای مثال فردی که در کل فردی عصبی است، این حالت روانی (خلق) را همواره با خود دارد، ممکن است اتفاقات شرایط او را به شکل مقطعی کمی به سمت بهتر یا بدتر شدن برده ولی در کل خلق عصبی تقریبا ثابت است. • انواع اختلال خلقی با به روز رسانی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) در سال 2013، انواع اختلال خلقی به دو گروه اختلالات دوقطبی و وابسته و اختلالات افسردگی تقسیم شدند. انواع اختلالات خلقی عبارتند از: o اختلال افسردگی اساسی (MDD) این اختلال اغلب از آن به عنوان افسردگی اساسی یا افسردگی بالینی نام برده می‌شود. این اختلال شامل دوره‌های غم و اندوه شدید، ناامیدی یا پوچی همراه با انواع علائم فیزیکی، شناختی و عاطفی است. o اختلال دوقطبی I این اختلال در گذشته افسردگی شیدایی نامیده می‌شد. شیدایی با خلق و خوی سرخوشانه و یا تحریک‌پذیر و افزایش انرژی یا فعالیت مشخص می‌شود. در طول دوره‌های شیدایی، افراد مبتلا به دوقطبی نوع یک، نیز به طور مرتب درگیر فعالیت‌های مخاطره آمیزی می‌شوند که می‌تواند منجر به عواقب منفی برای خود و یا دیگران شود. o اختلال دوقطبی II برای تشخیص دوقطبی II، فرد باید حداقل یک دوره هیپومانیا فعلی یا گذشته (شیدایی) و حداقل یک دوره افسردگی اساسی فعلی یا گذشته داشته باشد، اما هیچ سابقه‌ای از این اختلال نداشته باشد. o اختلال سیکلوتیمیک تشخیص این اختلال نیاز به حداقل دو سال سابقه بسیاری از اپیزودهایی که شبیه هیپومانیا و شبیه افسردگی اساسی هستند، دارد، اما هیچ کدام از این موارد در واقع معیارهای این شرایط را ندارند. o اختلال دوقطبی و مرتبط با آن به دلیل یک بیماری دیگر برخی از شرایط پزشکی در واقع می‌توانند علائم اختلال دوقطبی را ایجاد کنند. این زمانی تشخیص داده می‌شود که شواهدی وجود داشته باشد که اختلال خلقی نتیجه مستقیم فیزیولوژیکی یک وضعیت پزشکی (نه روانی) دیگر است. o اختلال افسردگی ناشی از یک بیماری دیگر مشابه اختلال دوقطبی مربوط به یک بیماری دیگر، این تشخیص برای افرادی که علائم افسردگی را دارند استفاده می‌شود. با این حال، علائم به طور مستقیم توسط یک بیماری زمینه‌ای مانند کم کاری تیروئید ایجاد می‌شود. o اختلال دوقطبی ناشی از مواد و یا دارو این اختلال فردی را توصیف می‌کند که علائم اختلال دوقطبی را در نتیجه مصرف الکل، مواد مخدر یا دارو تجربه می‌کند. o اختلال افسردگی ناشی از مواد و یا دارو این تشخیص زمانی استفاده می‌شود که فرد یک اختلال افسردگی را در نتیجه مصرف الکل، مواد مخدر یا دارو تجربه کند.  سایر اختلالات دوقطبی مشخص یا نامشخص این تشخیص‌ها ممکن است زمانی مورد استفاده قرار گیرند که فردی معیارهای هر نوع اختلال دوقطبی دیگری را نداشته باشد، اما علائم دوقطبی را تجربه می‌کند (مانند یک دوره هیپومانیک که فقط دو روز طول می‌کشد). • انواع اختلال خلقی جدید o اختلال تنظیم خلقی: این اختلال افسردگی در DSM-5 برای کودکان 6 تا 18 ساله که تحریک پذیری و عصبانیت مداوم و دوره‌های مکرر طغیان شدید خلق و خوی بدون هیچ گونه تحریک قابل توجهی از خود نشان می‌دهند، اضافه شد. o اختلال افسردگی مداوم: این تشخیص به معنای اختلال افسردگی اساسی مزمن (که برای دو یا چند سال طول کشیده است) و آنچه قبلاً به عنوان اختلال دیس تایمیک یا دیس تایمیا شناخته می‌شد، یک نوع درجه پایین افسردگی است. o اختلال نارسایی پیش از قاعدگی: این تشخیص بر اساس وجود یک یا چند علامت خاص در هفته قبل از شروع قاعدگی و به دنبال آن رفع این علائم پس از شروع است. این علائم شامل نوسانات خلقی، تحریک پذیری یا عصبانیت، خلق افسرده یا ناامیدی، و اضطراب یا تنش، و همچنین یک یا چند مورد از هفت علامت خلقی دیگر، در مجموع حداقل پنج علامت است. DSM-5، بازنگری متن(DSM-5-TR) ، دسته جدیدی را در فصل اختلالات افسردگی و اختلالات دوقطبی اضافه کرد که به آن اختلال خلقی نامشخص می‌گویند. با یک اختلال خلقی نامشخص، یک فرد علائم مشخصه یک اختلال خلقی را نشان می‌دهد، لکن معیارهای پزشک را برای تشخیص اختلال افسردگی یا دوقطبی (از جمله اختلال دوقطبی نامشخص یا اختلال افسردگی نامشخص) برآورده نمی‌کند. • علائم اختلالات خلقی انواع اختلال خلقی می‌تواند منجر به ایجاد مشکل در انجام وظایف و خواسته‌های روزمره زندگی شود. برخی از افراد، به ویژه کودکان، ممکن است علائم فیزیکی افسردگی مانند سردردهای غیر قابل توضیح یا معده درد داشته باشند. از آنجایی که انواع مختلفی از اختلالات خلقی وجود دارد، می‌توانند اثرات بسیار متفاوتی بر کیفیت زندگی داشته باشند. به طور کلی، علائم ممکن است شامل موارد زیر باشد: - از دست دادن علاقه به فعالیت‌هایی که فرد زمانی از انجام آن‌ها لذت می‌برده است. - اختلال در اشتها (کاهش یا افزایش میزان اشتها) - اختلال در خواب (کاهش یا افزایش میزان خواب) - خستگی - گریان - اضطراب - احساس «تخت»، نداشتن انرژی برای مراقبت - احساس انزوا، غمگینی، ناامیدی و بی ارزشی - مشکل در تمرکز - مشکل در تصمیم گیری - احساس گناه - تحریک پذیری - افکار مردن و یا خودکشی با اختلالات خلقی، این علائم ادامه دارند و در نهایت شروع به تأثیر منفی بر زندگی روزمره می‌کنند. این علائم، افکار و احساسات پراکنده‌ای نیستند که هر فردی در مواقعی تجربه کرده است. • علل به وجود آورنده اختلالات خلقی تا به امروز تحقیقات نشان می‌دهد عوامل مختلفی باعث به وجود آمدن این اختلالات خلقی می‌شوند که به طور کلی عبارتند از : - عوامل بیولوژیک: با کاهش و یا افزایش برخی از هورمون‌ها در مغز انسان حالات مختلف روحی برای فرد به وجود می‌آید. برای مثال دو هورمون سروتونین و نوراپی نفرین از عوامل زیستی به وجود آورنده اختلالات خلقی به حساب می‌آیند. همچنین دوپامین هورمونی بسیار موثر است که با کاهش آن در مغز حالات افسردگی و با افزایش آن حالات مانیا و سرخوشی به فرد دست می‌دهد. زمانی‌که میزان ترشح این هورمون با نوسانات شدید همراه باشد می‌تواند اختلالات خلقی ایجاد کند. - عوامل وراثتی (ژنتیک): تحقیقات نشان می‌دهد عوامل ژنتیکی در ایجاد حالات افسردگی نقش دارند. برای مثال افرادی که دارای پدر یا مادر افسرده هستند، احتمال بیشتری وجود دارد که به این مشکلات دچار شوند. - عوامل محیطی (اجتماعی): عوامل محیطی از جمله زندگی در محیط پر استرس و نا امن به لحاظ روانی می‌تواند موجب اختلالات روانشناختی شود. به خصوص افرادی که در دوران کودکی در محیط‌های پر تنشی زندگی کرده‌اند بیشتر در معرض این‌گونه اختلالات هستند. - عوامل شخصیتی: ویژگی‌های شخصیتی فرد نیز از دیگر عوامل ایجاد کننده انوع اختلالات روانشناختی از جمله اختلالات خلقی است. برای مثال افرادی که دارای اعتماد به نفس یا عزت نفس پایین‌تری هستند بیشتر در معرض این نوع از اختلالات می‌باشند. - اتفاقات غیر منتظره: روحیه ضعیف برخی از افراد در مواجه شدن با اتفاقات غیر منتظره می‌تواند خلق آن‌ها را تحت تاثیر قرار بدهد. این قبیل اتفاقات لزوما اتفاقات ناراحت کننده نیستند. زایمان، ازدواج، بارداری ناخواسته، از دست دادن فرد مهم در زندگی، شکست در کار و زندگی و از این قبیل اتفاقات می‌تواند بروز ابتلا به اختلالات خلقی را در فرد افزایش دهد. فرد اگر نتواند در مواجه با اتفاقات ناخواسته و غیر منتظره، شرایط روحی و جسمی و خلقی خود را کنترل کند ریسک ابتلا به اختلالات خلقی و روانی در وی افزایش می‌یابد. • دلایل متاآنالیزها نشان می‌دهند که نمرات بالا در حوزه شخصیت یک پیش‌بینی‌کننده قوی برای ایجاد اختلالات خلقی است. خلق و خوی ضعیف یا افسرده می‌تواند توانایی فرد را برای رویارویی با موقعیت‌هایی که در آن تلاش برای دنبال کردن یک هدف اصلی داشته که می‌تواند منجر به خطر، از دست دادن یا تلاش بیهوده شود، افزایش دهد. در چنین شرایطی، انگیزه کم ممکن است با مهار برخی اقدامات مزیتی را به همراه داشته باشد. این نظریه کمک می‌کند تا متخصصان توضیح دهند که چرا حوادث منفی زندگی در حدود 80 درصد موارد مقدم بر افسردگی است و چرا اغلب در طول سال‌های اوج باروری به افراد آسیب می‌زند. اگر افسردگی یک اختلال عملکردی باشد درک این ویژگی‌ها دشوار خواهد بود. خلق افسرده پاسخی قابل پیش بینی به انواع خاصی از اتفاقات زندگی است، مانند از دست دادن موقعیت، طلاق، یا مرگ فرزند یا همسر. خلق افسرده را می‌توان به عنوان یک پاسخ انطباقی در نظر گرفت، به این معنا که باعث می‌شود فرد از حالت‌های قبلی، رویگردان شود. خلق و خوی افسرده در طول بیماری‌هایی مانند آنفولانزا رایج است. استدلال شده است که این یک مکانیسم تکامل یافته است که با محدود کردن فعالیت بدنی به فرد در بهبودی کمک می‌کند. وقوع افسردگی سطح پایین در طول ماه‌های زمستان یا اختلال عاطفی فصلی، ممکن است در گذشته با محدود کردن فعالیت بدنی در زمان‌هایی که غذا کمیاب بود، سازگاری داشته باشد. استدلال می‌شود که انسان‌ها غریزه تجربه بد خلقی را در ماه‌های زمستان حفظ کرده‌اند، حتی اگر در دسترس بودن غذا دیگر توسط آب و هوا تعیین نشود. بسیاری از آنچه در مورد تأثیر ژنتیکی افسردگی بالینی شناخته شده است بر اساس تحقیقاتی است که با دوقلوهای همسان انجام شده است. دوقلوهای همسان دقیقاً کد ژنتیکی مشابهی دارند. مشخص شده است که وقتی یکی از دوقلوهای همسان افسرده می شود، دیگری نیز تقریباً 76 درصد مواقع دچار افسردگی بالینی می‌شود. زمانی‌که دوقلوهای همسان جدا از یکدیگر بزرگ می‌شوند، هر دو در حدود 67 درصد مواقع افسرده می‌شوند. از آنجایی که هر دو دوقلو با سرعت بالایی افسرده می‌شوند، نتیجه این است که یک تأثیر ژنتیکی قوی وجود دارد. • اپیدمیولوژی تحقیقات نشان داده است که اختلالات خلقی، به ویژه اختلالات خلقی مرتبط با استرس مانند اضطراب و افسردگی، میزان تشخیص متفاوتی بر اساس جنسیت دارند. در ایالات متحده، زنان دو برابر بیشتر از مردان در معرض ابتلا به اختلال خلقی مرتبط با استرس هستند. در زمینه این تفاوت‌های جنسی، مطالعات نشان داده‌اند که اختلال در عملکرد عصبی غدد درون‌ریز پاسخ‌دهنده به استرس باعث افزایش احتمال ابتلا به این اختلالات عاطفی می‌شود. فعال شدن بیش از حد محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال(HPA) می‌تواند بینشی بالقوه در مورد چگونگی ایجاد این تفاوت‌های جنسی ارائه دهد. فاکتور آزاد کننده کورتیکوتروپین نوروپپتید(CRF)، از هسته پارا بطنی(PVN)، هیپوتالاموس آزاد می‌شود و ترشح هورمون آدرنوکورتیکوتروپیک(ACTH)، را در جریان خون تحریک می‌کند. از اینجا ACTH باعث آزاد شدن گلوکوکورتیکوئیدها مانند کورتیزول از قشر آدرنال می‌شود. کورتیزول که به عنوان هورمون اصلی استرس شناخته می‌شود، یک حلقه بازخورد منفی به هیپوتالاموس ایجاد می‌کند تا پاسخ استرس را غیرفعال کند. هنگامی که یک عامل استرس زا ثابت وجود دارد، محور HPA بیش از حد فعال می‌ماند و کورتیزول به طور مداوم تولید می‌شود. این استرس مزمن با انتشار مداوم CRF همراه است که منجر به افزایش تولید رفتارهای اضطرابی و افسردگی می‌شود و به عنوان مکانیزم بالقوه برای تفاوت در شیوع بین مردان و زنان عمل می کند. • تشخیص اختلالات خلقی تشخیص هر گونه اختلال خلقی و روانی نیاز به مشاوره و تحت نظر بودن بیمار دارد. روانپزشک مجرب برای تشخیص نوع اختلال بیمار، او را به مدت دو هفته تحت نظر قرار می‌دهد. در این مدت تمامی رفتارها، علائم بیماری، دلایل بروز اختلال در فرد و شرایط وی مورد بررسی روانپزشک قرار می‌گیرد. تغییر رفتار و خلق در مدت زمان کمتر از دو هفته نشانه‌ای بر بروز بیماری‌های خلقی و روانی نمی‌تواند باشد. همچنین در این مدت از بیمار آزمون‌های روانپزشکی (آزمون بک، همیلتون و ...)، گرفته می‌شود. در واقع تشخیص هر گونه اختلال را نمی‌توان بر حسب تشخیص اطرافیان یا خود فرد تلقی نمود. • اپیدمیولوژی اختلالات خلقی: شیوع افسردگی در تمام کشورها و فرهنگ‌ها در زنان دو برابر بیشتر از مردان است. این تفاوت به دلیل تفاوت‌های هورمونی، تاثیرات زایمان، تفاوت در فشارهای روانی- اجتماعی زنان و مردان است. از طرفی شیوع اختلالات دو قطبی تقریبا در مردان و زنان برابر است. در سال 2011، اختلالات خلقی با حدود 112000 مورد، شایع‌ترین دلیل بستری شدن در بیمارستان در بین کودکان 1 تا 17 ساله در ایالات متحده بود. در سال 2012، اختلالات خلقی و سایر اختلالات سلامت رفتاری رایج‌ترین تشخیص‌ها برای بستری در بیمارستان در ایالات متحده بود. مطالعه‌ای که در سال‌های 1988 تا 1994 در میان جوانان آمریکایی انجام شد، شامل مجموعه‌ای از ویژگی‌های جمعیت شناختی و سلامتی بود. در این مطالعه یک نمونه مبتنی بر جمعیت 8602 مرد و زن 17 تا 39 ساله شرکت کردند. شیوع مادام العمر بر اساس شش معیار خلقی تخمین زده شد: - دوره افسردگی اساسی (MDE) 8.6٪ - اختلال افسردگی اساسی با شدت (MDE-s) 7.7٪ - دیس تایمی 6.2٪ - MDE با دیس تایمی 3.4٪ - هر گونه اختلال دوقطبی 1.6٪ - هر گونه اختلال خلقی 11.5٪. • روش‌های درمانی اختلالات خلقی بسته به شدت بیماری و همچنین علائمی که در فرد ظاهر می شود، درمان های متعددی برای انواع اختلال خلقی وجود دارد. 1- درمان‌های زیستی و دارویی: با توجه به شدت بیماری برخی از داروها برای بهبود بیماری توسط روانپزشک تجویز می‌گردد. این داروها تثبیت کننده خلق یا داروهای ضد افسردگی هستند. از این قبیل داروها می‌توان به کاربامازپین، لیتیوم، دی والپروئکس و اولانزاپین و … اشاره نمود. 2- درمان‌های روانشناختی: در این نوع درمان‌ها با مشاوره، رفتار درمانی، روانکاوی، خانواده درمانی و … رفتار بیمار درمان می‌شود. در صورت همراهی بیمار با این درمان‌ها شانس بالایی در بهبود سریع بیماری وی وجود دارد. 3- تحریک مغناطیسی کرنیال RTMS : در این درمان، به سلول‌های مغز امواج الکترومغناطیسی ارسال می‌شود. امواج در برخورد با سلول‌های مغز به امواج الکتریکی تبدیل می‌شوند. این درمان باعث بهبود ترشح هورمون‌های مغز و همچنین طبیعی شدن عملکرد ناقل‌های عصبی می‌شود. تحریک مغناطیسی ترانس کرنیال باید توسط روانپزشک انجام شود. زیرا امواج فقط به قسمت‌های خاصی از مغز فرستاده می‌شوند. 4- تشنج درمانیECT یا الکتروشوک درمانی: یکی از موثرترین درمان‌های اختلالات خلقی به حساب می‌آید. این درمان در شرایط اضطراری بیمار بسیار موثر می‌باشد. الکترو شوک درمانی یک روش درمانی در روانپزشکی است و کاملا بی خطر است.  گرد آوری و تصحیح: دکتر نسرین دانش (روانپزشک)، الهه قربانپور (کارشناسی ارشد آمار زیستی، مدرس) «درج و انتشار مقالات تنها با ذکر نام و عنوان نویسندگان، بلا مانع و در غیر اینصورت، مشمول سرقت ادبی بوده و مورد پیگرد قانونی خواهد بود». • منابع 1- Weiser, Michael (26 July 2008). "Androgen regulation of corticotropin-releasing hormone receptor 2 (CRHR2) mRNA expression and receptor binding in the rat brain". Experimental Neurology. 214 (1): 62–68. doi:10.1016/j.expneurol.2008.07.013. PMC 2891365. PMID 18706413. 2- Schuckit MA, Smith TL, Danko GP, et al. (November 2007). "A comparison of factors associated with substance-induced versus independent depressions". J Stud Alcohol Drugs. 68 (6): 805–12. doi:10.15288/jsad.2007.68.805. PMID 17960298. S2CID 17528609. 3- Blume, Shannon (23 August 2019). "Disruptive effects of repeated stress on basolateral amygdala neurons and fear behavior across the estrous cycle in rats". Scientific Reports. 9 (1): 12292. Bibcode:2019NatSR...912292B. doi:10.1038/s41598-019-48683-3. PMC 6707149. PMID 31444385. 4- Parker, George (2014). "DSM-5 and Psychotic and Mood Disorders". Journal of the American Academy of Psychiatry and the Law. 42 (2): 182–190. PMID 24986345. 5- Ramot, Assaf (March 2017). "Hypothalamic CRFR1 is essential for HPA axis regulation following chronic stress". Nature Neuroscience. 20 (3): 385–388. doi:10.1038/nn.4491. PMID 28135239. S2CID 5017743. 6- "Mood Disorders". Cleveland Clinic. Retrieved 9 June 2022. 7- American Psychiatric Association (2000). Diagnostic and statistical manual of mental disorders, Fourth Edition, Text Revision: DSM-IV-TR. Washington, DC: American Psychiatric Publishing, Inc. ISBN 978-0-89042-025-6. 8- Sadock, Benjamin J.; Sadock, Virginia A. (2002). Kaplan and Sadock's Synopsis of Psychiatry: Behavioral Sciences/Clinical Psychiatry (9th ed.). Lippincott Williams & Wilkins. ISBN 978-0-7817-3183-6. 9- "Methods for Diagnosing Mood Disorders". faqs.org. Archived from the original on 3 December 2013. Retrieved 26 November 2013. 10- Fergusson DM, Boden JM, Horwood LJ (March 2009). "Tests of causal links between alcohol abuse or dependence and major depression". Arch. Gen. Psychiatry. 66 (3): 260–6. doi:10.1001/archgenpsychiatry.2008.543. PMID 19255375.