سلامت روانی و نقش آن در رعایت اخلاق حرفه ای گرد آوری و نوشتار : دکتر نسرین دانش – متخصص اعصاب و روان مقدمه : تعریف سلامت روانی بنا به تعریف (1)، سلامت روان به معنی سلامت هیجانی و روان شناختی است. به گونهای که : 1- فرد بتواند از تفکر و تواناییهای خود، استفاده کند. 2- در جامعه عملکرد داشته باشد. 3- نیازهای معمول زندگی روزمره را برآورده سازد. 4- بتواند بر فشارهای معمول زندگی روزمره، غلبه کند. 5- با دوستان و خانواده، روابط بدون آسیب داشته باشد. 6- زندگی مستقل داشته باشد. اما چگونه میتوانیم فردی را از لحاظ روانی، سالم بدانیم؟ سلامت روانی در یک فرد بر مبنای موارد زیر تعیین و اعلام میگردد: 1- عدم وجود اختلال روانی و شخصیتی: این مفهوم به وسیله ی مصاحبه بالینی، بررسی عملکرد فردی و بین فردی شخص و آزمونهای شخصیتی مانند میلون، کتل، ام بی تی آی و... تعیین میشود. 2- اعتدال و پرهیز از آسیب رسانی در روابط: فرد سالم با خود و دنیای اطراف در صلح و صفاست. اجازه نمیدهد به او آسیب برسانند و خود نیز آسیب رسان نیست. در امور زندگی فردی، جانب اعتدال را دارد و از افراط و تفریط میپرهیزد. 3- توانایی تشکیل و حفظ شبکه ی حمایتی: فرد سالم روابط اجتماعی را دوست دارد و از قرار گرفتن در کنار دیگران معذّب و ناراحت نیست. به همین دلیل یک شبکه منسجم از افراد حمایت گر، اطراف خود دارد که شامل خانواده، دوستان و همکاران وی میشوند. در چنین شبکهای روابط تعریف شده و با کمترین خدشه، میتواند در دراز مدت ادامه یابد. 4- عملکرد شغلی و اجتماعی مستقل و مکفی: فرد سالم در تعامل با محیط بوده، اما از نظر تصمیم گیری مستقل است. این استقلال عمل، با کمترین حاشیه و ضمن حفظ سلامت ارتباطات باعث میشود. وی، شغل موفق و درآمد مکفی داشته و توان پس انداز کردن و افزایش وسعت کار و اندوخته مالی را داشته باشد. مفهوم هوش اخلاقی (Ethical Quotient)از دیدگاه لارنس کلبرگ (2): هوش اخلاقی تا سن ۱٠سالگی شامل مراحل 1 و2 میباشد: • مرحله اول: توجه به تنبیه و فرمانبرداری (اخلاقی رفتار میکنم؛ مبادا تنبیه شوم) • مرحله دوم: توجه به نفع شخصی (اخلاقی رفتار میکنم؛ تا پاداش بگیرم). مرحله بعدی تا سن ۱۳ سال بوده و شامل مراحل ٣ و ٤ میباشد: • مرحله سوم: رعایت اخلاق از روی رعایت رسوم و قواعد جمعی و برای هم رنگی با جماعت (گرایش به پسر خوب /دختر خوب بودن برای اجتناب از پذیرفته نشدن) این مرحلۀ رشد اخلاقی در اغلب کسانی که به مواد مخدر روی آوردهاند، در گرایش به روابط موازی در زندگی زناشویی از سوی عده ای دوست یا همکار؛ در رفتارهای دسته جمعی هنجار شکن به خصوص در دوران نوجوانی مشاهده میشود. • مرحله چهارم: رعایت اخلاق به خاطر نزدیکی به سر چشمههای اقتدار (به زبان ساده: برای ترقی در اجتماع و اغلب ریا کارانه). در این مرحله فرد برای اینکه در میان حلقه احترام و قدرت بماند از انواع ساز و کارهای دفاعی مانند انکار، توجیه و دلیل تراشی استفاده میکند. در این سطح، اخلاقی رفتار کردن شخص از روی تعارف و رعایت رسوم است و در شرایطی که قید و بند اجتماعی نباشد، رفتار اخلاقی فرد به سطح یک بازمیگردد. مرحله سوم بعد از بلوغ روانی است و شامل: • مرحله ۵: توجه به پیمان اجتماعی (رعایت اخلاق در راستای رفاه همگان و نفع همه؛ احترام به حرمت و فردیت افراد) • مرحله ٦: پایبندی به اصول اخلاقی؛ به معنای اینکه اخلاقی بودن از درون فرد میجوشد و ربطی به جامعهای که در آن زندگی مینماید، ندارد؛ رفتار شخص بنا بر رعایت اصول وجدانی خودش جریان مییابد. (فرد فارغ از موقعیتش، اخلاقی رفتار میکند تا پیش خودش شرمنده نشود). در تحقیقاتی که در امریکا انجام شد از بین 2100 پزشک زن، 50% واجد علایم اختلالات روانی بودهاند و بسیاری از آنان این نکته را نمیدانستند و برای مشاوره یا درمان مراجعه نکرده بودند. این در حالی است که با وجود یک اختلال روانی، احتمال خطای حرفهای در تشخیص بیماریها و درمان آنها بالا رفته و برای بیماران آن پزشک، خطر جانی نیز به همراه خواهد داشت. در تحقیقاتی که در سال ۱٣۹٣ بر روی ۱٠٦ پزشک در شیراز صورت گرفت؛ ۴۹% واجد علایمی از اختلال وضعیت عصبی-روانی بودند. پزشکان زن از لحاظ اضطراب و علایم جسمانی ثانوی به مشکلات عصبی-روانی، بیش از پزشکان مرد مشکل داشتند و پزشکان مرد از لحاظ افت کارکرد اجتماعی (تصمیم گیری، ارتباطات و...) به طور معنی دار بیش از پزشکان زن دچار مشکل شده بودند. به طور کلی در بین یک جامعه محدود از پزشکان شیراز، ٧١% افت کارکرد اجتماعی را اعلام کرده بودند که در تعمیم نمونه به جمعیت کلان، میتواند بسیار قابل توجه باشد (3). عدم رعایت اخلاق حرفه ای در پزشکان می تواند محصول چه مشکلاتی باشد؟ علل فردی و اجتماعی می توانند زمینه ساز اختلال در عملکرد حرفه ای فرد و رفتار وی بر خلاف اخلاق حرفه ای باشند. علل فردی عبارتند از: 1- فرسودگی شغلی 2- بیماری های جسمانی 3- اختلالات روانی فرسودگی شغلی چه سهمی از پزشکان را درگیر خواهد کرد؟ در تحقیقات سال ١٣۹٦ و بر اساس پرسشنامه ماسلاچ ، 40% پزشکان شیراز دچار فرسودگی شغلی بودهاند. ظاهراً این مسئله در زمینهی حرفه دشوار پزشکی، بدیهی به نظر میرسد؛ اما وقتی به ابعاد آن توجه شود، مشخص میگردد که اثری بسیار عمیق بر رفتار حرفهای پزشک ایجاد خواهد کرد. پژوهش فوق نشان داد خستگی عاطفی در پزشکان شاغل در بخشهای بیمارستانهای دولتی بیش از بیمارستانهای خصوصی بود. در این مرحله فرد فکر میکند آیا این همه فشار کاری ارزشش را دارد؟ تلاش میکند تا سختی کار را با مصرف بیشتر چای و قهوه یا سیگار حل کند. اما این وضع، به تدریج زمینه ساز بی تفاوتی نسبت به بیماران و مسئولیت پزشکی وی خواهد شد که منشأ اهمال کاری است. شاید عامل اصلی این افزایش در فراوانی خستگی عاطفی در بخش های دولتی، ناشی از هجوم بیماران نیازمند و نیز ضیق وقت پزشک برای درمان باشد. از بعد عملکرد حرفهای (هدفمندی و ارتقاء علمی – اجتماعی) بخشهای بیمارستانهای دولتی وضعیت بهتری از بخش خصوصی داشتند. چرا که اغلب این بخشها، زیر نظر دانشگاه بوده و از پروتکلهای هدفمند جهت پژوهش و پایش رفتاری بهره میبرند. از لحاظ بعد سوم فرسودگی شغلی یعنی مسخ شخصیت، هر دو گروه به میزان ۵٠ – ۴١ % درگیر بودند. یعنی نیمی از جمعیت پزشکان مورد آزمایش، دچار علایم بارز مسخ شخصیت بودهاند. در این مرحله فرد تمایل به گوشه گیری، نا امیدی، بی صبری، استراحت بیشتر داشته و تحمل هیاهو را ندارد. همه این عوامل میتواند در متن کار یک پزشک، سبب افزایش بروز خطاهای حرفهای و بی احتیاطی شغلی گردد(5). مشکلات اجتماعی میتواند مشتمل باشد بر: 1- سطح درآمد: یکی از مهمترین پیشرانهای محرکه رفتاری است که محرومیت در آن میتواند زمینه ساز اغلب رفتارهای غیر اخلاقی و حتی مجرمانه مانند دزدی، رشوه، قاچاق مواد مخدر و حتی جنایت شود. عامه پزشکان، به دلیل ماهیت حرفه نجات دهندهشان؛ غالباً درگیر رفتارهای مجرمانه نمیشوند، اما محرومیت مالی در دراز مدت، توان مقابله آنان را در برابر پیشنهادهای خاص مانند رشوه، ناهنجاریهای معاشرتی و...خواهد کاست. 2- انتظارات اجتماعی: طبقات اجتماعی و اقتصادی در جامعه ایرانی، دارای بایدها و نبایدهای بسیارند که زمینه ساز فشارهای اجتماعی خواهند بود. در این میان پزشکان، دسته و گروه خاص با انتظارات ویژه هستند. 3- رقابت حرفهای بین پزشکان در زمینه های شهرت و اهمیت اجتماعی و نیز برتریهای اقتصادی آیا غربالگری اختلالات روانی لازم است ؟ در تمام دنیا، برای استخدام نیرو در سازمانهای مختلف از ابزارهای لازم استفاده میشود تا شخص متقاضی با حرفه انتخابی خاص، هماهنگ باشد. در زمینه حرفه حساس پزشکی، گاه این نکته در پشت مدرک پزشکی فرد، مغفول مانده و به حد کافی بررسی نمیشود. جا دارد بیمارستانها و مراکز ارائه خدمات پزشکی، حد اقل از برخی روشهای ساده غربال گری برای بررسی پزشکان شاغل یا متقاضی استفاده کرده و تسهیلاتی برای معرفی آنان به مراکز مشاوره و درمان ایجاد نمایند. این مورد، با توجه به قابلیت پیش گیری در بسیاری از آسیبهای جسمی –روانی و قصورات پزشکی، بسیار حائز اهمیت است. چرا اغلب پزشکان برای تصحیح رفتار اقدام نمیکنند ؟ کارکنان درمانی به خصوص پزشکان، از جمله بدترین گروهها در پیگیری درمان بیماریهای مزمن و نیز اختلالات روانی قلمداد میگردند. عوامل متعددی را میتوان در عدم پیگیری پزشکان برای درمان مشکلات عصبی- روانی خود، بیان کرد: 1- ترس از شناخته شدن: نحوه نگرش اجتماع به پزشک، اساس حرفه و حتی موفقیت وی را تشکیل میدهد. او به این احترام و خوشنامی حرفهای نیاز دارد و هر گونه شرایطی که او را در معرض سوء شهرت قرار دهد و نیز شناخته شدن در مسیری به جز سلامت، میتواند مسیر موفقیت او را دگرگون سازد. این عامل مهمترین علت عدم پیگیری پزشکان بیمار برای درمان بیماری خود، اعلام شده است. 2- ترس از استیگما یا برچسب خوردن به عنوان بیمار روانی عامل بعدی است. پزشکان گاهی نوعی تعصب ویژه در خصوص خود به عنوان یک «ابر انسان» دارند که نمیتواند مانند دیگران افسرده شود و نباید مضطرب یا عصبانی باشد! 3- خود شیفتگی: دو گروه اختلال شخصیتی از نوع وسواسی–جبری (کمال گرایی مفرط، قانون مندی و انعطاف ناپذیری) و خودشیفته (متمرکز بر موفقیتهای فردی، تحقیر کننده و نیازمند به تحسین افراطی و یا تملق شنیدن) در پزشکان به وفور دیده میشود. خود شیفتگی فرد اجازه نمیدهد خود را واجد نقص بداند و در صدد درمان بر آید. 4- عادتهای مخرب: شامل اعتیادهای رفتاری، مواد مخدر، الکل و... 5- خودپنداره ضعیف: کسی که در پی درمان مشکلات خود نیست، ممکن است نوعی خود پنداره ضعیف داشته و بیش از حد نسبت به سلامت خود بی اهمیت باشد. این مساله، اگرچه در پزشکان بعید به نظر میرسد اما، به هر حال از لحاظ نظری امکان پذیر است. شاید بتوان امکانات خاصی را برای موضوع تقویت عزت نفس، در آموزش پزشکان و کارکنان درمانی در نظر گرفت و آنان را نسبت به سلامتی خود و تاثیر آن در جامعه پیرامون آنان حساس تر کرد. جمع بندی عوامل متعددی میتواند در بروز عملکرد غیر اخلاقی یک پزشک تاثیر بگذارد که یکی از مهمترین عوامل، عدم سلامت روان میباشد. در این مقاله تلاش شد تا ابعاد این موضوع را بر اساس خستگی شغلی، ویژگیهای شخصیتی پزشک و عوامل اجتماعی شرح دهیم. این مقاله پیش از این به صورت خلاصه در «همایش اخلاق حرفهای» ارائه شده و متن حاضر حاوی تکمیل اطلاعات قبلی است. << درج و انتشار مقالات تنها با ذکر نام و عنوان نویسندگان، بلا مانع و در غیر اینصورت، مشمول سرقت ادبی بوده و مورد پیگرد قانونی خواهد بود.>> منابع و مآخذ : ١- بهداشت روان ؛ کالج سلطنتی روانپزشکان انگلستان ؛ ترجمه آرمان کیوان نیا -1387 ۲- قضاوت اخلاقی ، لارنس کلبرگ ؛ ترجمه فاطمه شعیبی ؛ انتشارات الکترونیکی سبز -1392 ٣- بررسی سلامت روانی در پزشکان شهر شیراز – دکتر نسرین دانش؛ الهه قربان پور؛ 1393 ٤- بررسی مقایسه ای ویژگی ها و اختلالات شخصیتی در پزشکان شیراز – دکتر نسرین دانش ، دکتر حمید اشکانی و همکاران ؛ پایان نامه تخصص روانپزشکی ؛ 1380؛ شیراز. ۵- بررسی مقایسه ای فرسودگی شغلی در پزشکان بخش های دولتی و خصوصی شهر شیراز- دکتر حامد رییسی، دکتر نسرین دانش ؛ پایان نامه دکترای پزشکی، 1396؛ شیراز.